دُرج

وب نوشت سعید فانیان

دُرج

وب نوشت سعید فانیان

عمو و سرباز کرمعلی(14)

سالهای 1327،1328 هنوز حاکمیت شاه (محمدرضا ) قوام کافی نیافته بود و با وجود گذشت بیش از بیست سال از اجباری شدن سربازی خیلی از افراد واجد شرایط با عناوین و بهانه های مختلف از زیر بار سربازی و بقول مردم در آنزمان اجباری  شانه خالی میکردند از طرفی بوروکراسی موجود در ادارات ذیربط باعث بسیاری از حوادث متفاوت، متنوع و بعضا شیرین می شد.  
عمو تعریف میکند که در کوچه محل اقامت آنها که کوچه ای دراز و طولانی و به کوچه دراز معروف بود، دو جوان از دو خانواده مختلف با نام کرمعلی زندگی میکردند ، همه مردم محل نیز فامیل رجب زاده داشتند چون هنوز نام فامیل که از دوره رضاشاه رایج شده بود جا نیافتاده بود ،کمابیش اهالی به نام خود و نام پدر نامیده میشدند مثلا حسن حسین رجب ،ابراهیم محمد اسماعیل، بمانعلی قاسم حاج حسین و . . بعضا هم با پسوند شغلی یا اسم مستعاری که مردم میگذاشتند معروف می شدند مثل حسینعلی خشتمال، علی قصاب یا ناصر جیغ جیغو ، در هرحال ژاندارم ها برای سرباز گیری میآیند به  ابتدای کوچه دراز و سراغ کرمعلی رجب زاده فرزند قدرت را میگیرند همسایه ها هم منزل کرمعلی را نشان میدهند و آنها نیز او را  مستقیما می برند پادگان و اعزام می کنند به سربازی ،چون کرمعلی چند نوبت قصد فرار از سربازی را داشته مکرر جریمه میشود  و دوره خدمتش  سه سال به طول می انجامد . مدتی میگذرد تا در محل یک معامله ملکی پیش می آید و نیاز به مدرک و سند کامل برای اثبات مالکیت میشود باز سراغ کرمعلی رجب زاده فرزند قدرت را میگیرند، کرمعلی سربازی رفته خوشحال برای احراز مالکیت میآید کرمعلی دیگری نیز که ته همان کوچه دراز منزل داشته میآید نام پدر او نیز قدرت بوده و معلوم میشود مالک او است ،اما این رویداد ظن و گمان بابت سربازی نیز بوجود میآورد تا اینکه  مدتی بعد برگه پایان خدمت می آید برای کرمعلی خدمت نرفته و معافیت از سربازی مِیآید برای کرمعلی سه سال سربازی رفته ،خوب که بررسی میکنند می بینند علاوه بر نام و نام فامیل و شهر ،اسم محله ، کوچه و نام پدر آنها نیز یکی است تنها شماره شناسنامه آندو باهم متفاوت است این رمز گشایی باعث میشود که علاوه بر قهر مادام العمر کرمعلی سربازی رفته با آن یکی کرمعلی ، فرزندان و نواده های آن مرحوم  نیز با خانواده کرمعلی خدمت نرفته تا بحال قهر و دلگیر باشند و به اصطلاح همواره به آنها چپ ، چپ نگاه کنند که چرا باید پدر و  پدربزرگشان سه سال جای آن یکی سربازی رفته باشد.

نظرات 3 + ارسال نظر
hamed bayramzadehh یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:58 ب.ظ

ba inke bande ingadr layeg nistim ke mokarar az veblake 6oma didan bokonam ama be e6ge dastanhaye amu 4andi yek bar az ka6kole 6oma feyz mibari ,kheyli jaleb bud

حمید چهارشنبه 14 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:39 ق.ظ

سلام
عرض می کنم این روایت نیز همانند دیگر روایتهای عمو دارای ظاهر وباطنیست که عمو گویا در این روایت هنر مندانتر خواننده راوارد قصه کرده تا با ذوق خود از این بهر بهرها ببرد

حمید چهارشنبه 14 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:12 ق.ظ

سلام عرض می کنم این روایت نیز همانند دیگر روایت های عمو دارای ظاهر و باطنی است که گویا عمو در این روایت هنرمندانه تر خواننده را وارد قصه کرده تا با ذوق خود از بهر آن بهره ها ببرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد