بودن و نبودن

چه حالی دارد دخترک؛ قلبش اینجا نیست؛ روحش هم اینجا نیست اما جسمش اینجاست؛ اینجا کنار همه...

جاده

جاده بغض پنهان تو را تا همیشه با خود دارد...

...: «انگار پایان این جاده همیشه به تو می رسد!»

تکرار بی پایان

   امروز، دیروز فرداست. فردا آرزوست و دیروز امیدی که رفته و بازنمی گردد. از امید دیروز تا آرزوی فردا گاهی فقط یک تکرار باقی می ماند و شاید نامی که حتی نخواهی صدایش کنی...

هستی

با تو، من همه ی دنیام...

شاید

شاید اینجا پایان دنیا باشد...

سلام شازده کوچولو

شازده کوچولو چی می خوای؟

روی زمین جای تو نیست

اینجا امیدی به سحر

برای فردای تو نیست

آفتاب غروبی نداریم

روزای خوبی نداریم

واسه سفر به ناکجا

یه اسب چوبی نداریم

 

شازده کوچولو اون بالا

که غم آب و نون نبود

خونه به دوش شب و روز

بهانه ی جنون نبود

 

یه وقت مثل ماها نشی

خسته، کلافه، نیمه جون

تو حسرت یه تیکه ابر

دیدن یک رنگین کمون

اینجا دیگه نشونه ای

از گل سرخ و لاله نیست

 

تو شب ها جای ستاره

سکه شماری می کنیم

با گل های پلاستیکی

فصلو بهاری می کنیم

کی گفته اینجا بمونی

پاشو برو به آسمون

همونجا پیش گل سرخ

تو خونه ی خودت بمون

ترانه: علیرضا تهرانی

برف

 به رنگ دل توست

  این برف که بر زمین نشسته است

 این برفی که بر موی من نشسته است

   سال ها پیش از آنکه تو به دنیا بیایی

  سال ها پس از اینکه رنگ موی من خواهد شد

 حکایت این برف

حکایت زندگی است...


فردا

آن سوی پنجره قطره های باران بر شیشه نشسته است

این سو بخار، شیشه را پوشانده است؛

آن سو تو زیر باران می روی

این سو من زیر یک سقف نشسته ام؛

آن سو سرما غوغا می کند

این سو گرما بر دل من نشسته است؛

قطره های باران را می شمارم

نه تو می مانی و نه من؛

«فردا»

شاید

دروغی است که همه ی ما می گوییم

تا دیروز را از یاد ببریم و از امروز بگذریم

«فردا»

نیامده بازنده است!


سکوتِ امروز این مردان
همان فریادِ دیروزشان است!

   چند روز پیش برای مصاحبه به آسایشگاه جانبازان اعصاب و روان رفتم. دردناک است که جمعی از مردان این سرزمین در روزگار جوانی خود برای دفاع از میهنشان به مناطق عملیات رفته اند و اکنون در سنین میانسالی باید هر روز مقدار زیادی دارو مصرف کنند و برخی حتی مانند کودکان یا دیوانگان شده اند و منتظرند کسی از آنسوی در آسایشگاه بیاید و لحظه ای کنارشان بنشیند تا با او حرف بزنند. برخی با خود حرف می زنند. دیگری آنسوتر روی زمین نشسته است و در دست بیشترشان سیگاری روشن است...

ادامه نوشته

 معجزه

   دوست داشتن معجزه می کند. اگر معجزه نکرد به دوست داشتنت شک کن!
   ببین! دوست داشتن من چه معجزه می کند! اگر مرا تا اوج درد می برد تو را بر قله ی زندگی می نشاند...