دُرج

وب نوشت سعید فانیان

دُرج

وب نوشت سعید فانیان

داستان های عمو (۱)


عمو نقل میکند که  سالها پیش دریکی از روستاها شاهد جلسه و مشورت جمعی از روستائیان برای تکریم روحانی ماه رمضان مسجد ده بوده است . روحانی که برای برگزاری نماز جماعت و برپایی مراسم مختلف ماه رمضان از راه دور به روستا اعزام شده بود و اینک در پایان ماه آماده عزیمت می شد. جمعی از بزرگان روستا تلاش داشتند تا برای قدر دانی وجهی نیز جمع آوری کنند و محترمانه به او تقدیم کنند, در جمع آنها اوس عباس نامی  میانه چندانی با این امور نداشت و همراهی نمیکرد .دیگران هرچه اصرار می ورزیدند اوس عباس انکار میکرد . بالاخره یکی از روستائیان به او میگوید اینکه نمیشود که آقا از راه دور بیاید ,یکماه زحمت بکشد, بدون اجر و اجرت و ما هزینه ای نپردازیم . اوس عباس که از فشار جمع کم آورده بود گفت: اولا اجر آقا باخداست ثانیا کور بشه هرکه پشت سرش نماز خوانده پولش را هم بدهد .

نظرات 1 + ارسال نظر
hamid khairoldin چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:02 ب.ظ

بنام خدا
سلام جناب فانیان عزیز
دست شما درد نکند، از قصه عمو ونتیجه ظریف اخلاقی آن دراین گردوخاک برخاسته جهانی رایحه ای خوش به مشام رسید.
عمو البته برای شما شناخته شده است ،وبرای من نوعی آشنا.
لذا مقدمه ای از شخصیت ظاهری،باطنی، تاریخچه، زبان محلی عمو و... نیاز است که به مخاطبین خود ارایه نماید، تا با این شخصیت ماندگار وسریالی وسینمای،
آشنای عمیق ایجاد شود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد