دُرج

وب نوشت سعید فانیان

دُرج

وب نوشت سعید فانیان

خود صاحب پنداری بعضی ها

بعضی افراد در جامعه ما هستند که گاهی با فرصتی که برایشان پیش می آید توهم مالکیت کل کشور یا ذیحق  و ذیصلاح بودن در امر و نهی به غیر از خود و یا تعیم دادن نظر خود به دیگران دیگران،  به سرشان می زند. متاسفانه با گذشت زمان و افزایش سطح تحصیلات و نیز میدان داری فضای مجازی در دسترس همگان ، از تعداد این نوع افراد متوهم کم نمی شود . !

یک روز خانم مجری تلویزیون به دولت وقت که هفته های آخر مسولیت خود را طی می کند با عتاب و خطاب و با استفاده تریبونی که به دستش افتاده میگه، بسه دیگه جمع کنید بروید !! انگار تلویزیون ملک طلق آباء و اجدادی او بوده و بقیه از آن خبر نداشته اند ! ، طرف حالا آمده دنبال  ارث و میراث خانوادگی ، تازه همان یک ماه هم از باب عسر و حرج به دولت وقت اجازه جمع و جور کردن وسایلش نمی دهد ،آنقدر ناراحت و عصبانی است که نمی تواند ذره ای کوتاه بیاید ! خوب نتیجه می شود ، مدیران تلویزیون اعلام می کنند ایشان قدری تند رفته و از برنامه  برکنارشده ، و در ادامه یکی دو ماه بعد ، مالک اصلی با جسارت تمام دوباره وارد ملک و عمارت اجدادی میشود  !؟ از دید آن ها ، چندان مشکلی نیست !مردم اصولا فراموشکارند یا  به دلیل مشکلات زیادشان  اصولا فرصت دنبال کردن این جور قضایا را ندارند .!

یک روز شیخی از منبرداران رسانه تلویزیون !؟ عازم حج میشود و در آنجا حرف هایی می زند که در بطن خود هم توهین به کشور میزبان است  هم به هموطنان به ویژه حجاج و یا کسانی که قرار است به سفر خارج بروند ، اعم از سیاحتی یا زیارتی ، خوب بعد چه می شود .؟ هیچ مثل موارد مشابه مقداری درد سر برای مسولان وزارت خارجه درست می کند ، از آبروی دولت و ملت خرج می شود ،حج نکرده برگردادنده می شود ، ولی حلقه دوستانش همانند یک قهرمان افتخارآفرین برای منافع ملی از او استقبال می کنند و تا چند روز دیگر بر سر کرسی  و میز چند ساله اخیردر تلویزیون حاضر می شود و به آموزش و تعلیم و تبلیغ مورد نظر خود می پردازد ، خوشبختانه ، تلویزیون کشور در این گونه موارد خاص ظرفیت لازم را دارد !!، اینکه پیامدهای این نوع پذیزش ها و حضورها چه خواهد بود ، طبعا از دید برنامه ریزان و گردانندگان مثبت است و به قول تازه حاجی ها ، لا مشکل به همین سادگی !!

حرف مفت مالیات نداره ؟

 ضرب المثلی در قدیم بوده که میگفتن ، حرف حساب جواب نداره و حرف مفت مالیات نداره

این که حرف حساب جواب ندارد ، نظری درسترا  و  متقن است ، اگر در واقع حرف وسخن گوینده اساسی و حسابی باشد، مشخص است که گوینده قبل از بیان و علنی کردن نظر خود ، بررسی ها و محاسبات لازم را کرده و در این صورت بخش اول ضرب المثل کاملا درست است ، اما در مورد مالیات نداشتن حرف مفت این دیگه در این روزگار واقعا حرف مفتی است ،!! مالیات نداشتن منظور هزینه بر نبودن ، ضرر نداشتن و پیامد منفی نداشتن بوده ، ولی در دور و زمانه ما با پیوستگی که از طریق امکانات ارتباطی به ویژه فضای مجازی ایجاد شده ، کوچکترین سخن بازتاب و پیامد متناسب با خود دارد را دارد ، نمی شود ، تفننی یا از روی بی اطلاعی یا برای در صحنه بودن و مطرح شدن حرفی زد و با این برداشت که چیزی گفتیم و گذشت ! از آن عبور کرد ، عجیب است که چنین امر ساده ای را هنوز خیلی ها در این کشور درک نمی کنند ، تعداد کسانی که حرف مفت می زنند و کشور بابت آن  هزینه پرداخت  می کند و برخلاف تصور و درکشان ، دیگران از آن راحت نمی گذرند زیاد به نظر می رسد ، شاید هم این تعداد زیاد قبلا هم بوده ولی چون دسترسی به رسانه های رسمی یا غیر رسمی و امکانات ارتباطی شخصی برایشان فراهم نبوده و  به راحتی در دسترشان نبوده ، ولی حالا این امکان فراهم است ، بیشتر به چشم می آیند . سالهاست مدیر یکی از روزنامه ها ، در هر قضیه ای تهدید می کند یا درخواست می کند که در برابر فلان سخن یا رفتار غرب ، تنگه هرمز را ببندید ، آنقدر گفت وشعار داد و  تکرار کرد که  تنگه را از قدر و منزلت و اهمیت اولی انداخت ، نه اینکه  تنگه امروزمهم نباشد ولی  کشورهای ذیربط ،درصد ی  از فعل و انفعالات اقتصادی  به ویژه عبور نفت ، با دورزدن  مسیر ، کشیدن خط لوله نفتی از خشکی به طرف دریای سرخ و قدری از حجم عبور را کم کردند .

دیگری به جای شادی و نشاط و روحیه بخشیدن به مردم و تشویق و تقویت در مسیر افزایش امید به زندگی ، خبر از طراحی   ترسیم جهنم و دعوت از تعدادی برای عبور از پل صرات و خوابیدن در قبر می دهد ! دیگران هم می گویند که تمام سالهایی که گذشته از مشکلات و گرفتاری های  روزمره دیده  یا بحث و سخن گوینده ها و سخنرانان از روی منبر در توصیف جهنم شنیده ایم ، چرا هیچگاه از بهشت و شادی و امید به آینده نمی گویید و ترسیم نمی کنید و آموزش نمی دهید . امام جمعه ای خواب خود را برای جماعت تعریف می کند، تعداد خواب ها هم زیادند ، تمامی خواب ها هم در چهارچوب خواست و دیدگاه شخصی سخنران هستند ، ذره ای تغییر و تصحیح و اصلاح در آن نیست !؟. یکی دیگر در جایگاه مسولیت  روز و ماه و سال فوت شخصیت دیگر را می شمارد و احتمال رمز و راز داشتن این اعداد  و تقدس داشتن شخصیت مورد نطر می دهد  و بعداز اینکه این صحبت ها ،بازتاب منفی می یابندد ، اصلاحیه و بیانیه می دهند که  نه منظور این بوده که محتمل است چنین مفاهیمی داشته باشد ، بهتراست  ،علما و فقها و عقلا در موردش فکر کنند و نظر دهند .!؟ حالا که چی ، چرا فکر می کند ، اندیشه نابی را مطرح کرده و انتظار دارد دیگران ، آن هم شخصیت های فکری و معتبر در مورد حدس و گمان او  نظر بدهند .

باور کنیم که حرف مفت در زمانه ، تبعات دارد ، هزینه به بارمی آورد ، مالیات دارد .!!

فراموش شدن برنامه ها در نو به نوشدن خبرها

 آنقدر شدت بمباران خبری رویدادها ، اتفاقات ، نقدها و نظرها ، حوادث و  مشکلات و دغدغه ها  برای مردم ما زیاد است که گاهی  به علت گرفتاری های روزمره بعضی برنامه ها و سوژه های مورد بحث شده و توافق شده گذشته فراموش یا کم اثر می شند ، البته چیزی عجیبی نیست ، معمولا انسان به بزرگترین و نزدیک ترین مسایل خود و محیطش توجه میکند  به قول حضرت سعدی که گفت :

                      چنان قحطسالی اندر دمشق         که یاران فراموش کردند عشض

 مدتی موضوع شفافیت در عملکرد دولت و مجلس و ارگا ن ها و سازمان ها  موضوع روز بود حتی قرار بود که حقوق های دریافتی مسولان و دولتمردان و نمایندگان و بقیه در معرض دید و قابل دسترسی عموم قرارگیرد، امری که جسته گریخته در چند نهاد د و سازمان ، نصفه ، نیمه  انجام شد و با غالب شدن موضوعات دیگر  به بوته فراموشی  .سپرده شد.

بحث ساخت سالی یک میلیون خانه که یک میلیون بار گفته و نوشته و قول و قرار گذاشته شد که بماند، چیزی تقریبا هیچ

امیدوارم قول و قرارهای رییس جمهور حاضر به مرور  مشمول همین تکرارها و فراموشی ها نشود ، گرچه همه ما بنا بر عادت دیرینه کمابیش به این مقوله نامیمون عادت کرده ایم

یک زمانی از کرسی های آزاد اندیشی  در دانشگاه ها و جایگاه های علمی و محافل فرهنگی و . . گفته می شد . این هم ظاهرا همه فراموش کرده اند  ، یا بعضا  جوری که خودشان خوشایندشان است تعبیر و تفسیر کرده اند.

 تلویزیون هم که وظیفه ذاتی اش ترویج همین امور است  و صاحب بزرگترین کرسی ها ، گاهی چیزهایی می گوید ولی صرفا به مذاق یک عده  خوش می آید و به مذاق عده بیشتری نه چندان 

 البته یک حرف و سخن و نقد و نظر بیشتر از این هاست  و داستان نو به نوع شدن خبرها ، با فراموشکاری ها ما و گردش زمانه همچنان ادامه دارد.