مناسبت ها ، آداب و رسوم مشترک ما ایرانی ها سرمایه های خوب و ارزشمندی هستند که هرکدام برای خود فلسفه و معنای خاصی دارند و طی قرن های مدید بعنوان یکی از شاخص های هویتی مردمان این مرز و بوم خود نمایی کرده اند .توسعه تکنولوژی و تغییر در سبک زندگی مردم بدون تردید بر چگونگی حفظ این سنت ها تاثیر گذاشته است ولی بسیاری از این مناسبت ها به برکت حضور پدر بزرگ ها و مادر بزرگ های خوش سلیقه و آداب دان و تلاشگران عرصه فرهنگ مردم و پژوهشگران فولکر و فرهنگ عامه ، همچنان نشانه های پر رنگی از آن ها در بین ما باقی مانده است . یکی از این مناسبت های بسیار زیبای شب یلدا یا شب چله است که بزرگترین و محوری ترین خاصیت و دستاورد آن توجه به صله رحم و گردآمدن خویشاوندان و آشنایان در کنار هم است . چه مناسبت و انگیزه ای مهمتر از اینکه بعنوان یک رسم و سنت ، افراد نزدیک و آشنا با محوریت بزرگترها و سالمندان دور هم جمع شوند ، دیداری تازه کنند و از حال یکدیگر با خبر شوند . جالب است که بسیاری از ایرانیان در خارج از کشور نیز در اقصی نقاط جهان در شب یلدا در جمع های کوچک و بزرگ این رسم را زنده نگاه میدارند، همچون سایر ایرانیان اشعار حافظ را میخوانند و از دیوان لسان الغیب فال میگیرند، و گاهی غیر ایرانیان نیز با حضور خود در مجالس ایرانیان با این رسم زیبا اشنا میشوند .
از زیبایی های مراسم شب یلدا پذیرایی با اجیل و شب چره های متنوع و رنگارنگ در اخرین روز فصل رنگ هاست . قطعا در این زمانه گرانی و سختی معیشت،پذیرایی از میهمان های یلدایی با آجیل های هفت رنگ و مخصوص پر هزینه و سخت است ،اما باید توجه کنیم که فلسفه و تمرکز این سنت از ابتدا دور هم بودن در آخرین شب پاییز و طولانی ترین شب سال و نثار دوستی ها و صمیمیت ها بوده است، ضمن اینکه وقتی به گذشته برمیگردیم می بینیم که با توجه به اکثریت روستا نشین تا چنددهه پیش ، اکثر مردم با پذیرایی از محصولات باغی و خشکباری که برای این ایام ازداشته های خود تدارک میدیدندو بهمان اکتفا میکردند، چندان در میهمان داری و میزبانی در شب یلدا دچار مشکل نمی شدند .امروزهم اگر بتوانیم مقصود و هدف اول را حفظ روابط ، رعایت صله رحم و تعمیق دوستی هاو تکریم بزرگترها قرار دهیم حتما بقدر بضاعت خود می توانیم حافظ و تداوم بخش سنت های ارزشمند نیاکان فهیم خود باشیم.
البته در ادبیات فارسی شب یلدا نماد شب تاریک طولانی است که با گذشتن آن روز روشن امید طلوع میکند . به عبارتی شب یلدا شب کارزار روشنایی و تاریکی است.
نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی چو دل به عشق دهی دلبران یغما را
هنوز با همه دردم امید درمان است که آخری بود آخر شبان یغما را
سعدی
صحبت حکام ظلمت شب یلداست نور زخورشید جوی بو که بر آید
بر در ارباب بی مروت دنیا چند نشینی که خواجه کی به درآید
حافظ
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا
ناصر خسرو قبادیانی
صدا و سیمای کشور بنابر تعریف و جایگاه قانونی آن و بودجه و هزینه ای که هرسال از خزانه عمومی و حمایت های حاکمیتی به آن تعلق میگیرد همچنین برخورداری از گسترده ترین پوشش صوتی و تصویری درکشور، رسانه ای عام ، فراگیر و ملی به شمار میرود ،اما در واقعیت رنگ ملی آن بسیار ضعیف و در مواضع سیاسی داخلی در بسیاری از اوقات غیر ملی است ، از همین رو در مطالب معمولا از پسوند ملی برای آن استفاده نمی کنم ، چون بنابر شناخت و برداشت نزدیکی که از این رسانه دارم متاسفانه بسیاری از تصمیمات مدیریتی و برخی از مواضع و سیاست های آن در حوزه های مختلف بویژه مسایل داخلی را در راستای منافع ملی کشور نمی دانم . حتی معتقدم این رسانه عظیم در مواردی درست در مقابل منافع ملی یا مخالف ذایقه اکثریت مخاطبان رفتار کرده است .
فهرست اقدامات و تصمیمات صدا و سیما در مواردی که ذکر شد متعدد و متنوع است ، برخی را صرفا یادآور میشوم :
--صدا و سیما در قضیه برجام بطور کلی و از ابتدا بعنوان یک منتقد و در بیشتر موارد یک رسانه مخالف عمل کرد .در کل به لحاظ مدت زمانی که شبکه های مختلف در اختیار مخالفین برجام قرار دادند ، مواضعی که در خبرها و تفسیرهای خبری گرفته شد ، با وجود اینکه کلیت نظام رسما و قانونا از آن دفاع کرد و مجلس آنرا تصویب کرد ، با همه اینها صدا و سیما در مجموع بعنوان یک پرسشگر و مخالف برجام موضع گرفت. البته این سازمان در مقابل انتقاد طرفداران برجام و منتقدین عملکرد خود توضیحاتی داد و رفتار خود را بی طرفانه توصیف کردو عنوان کرد که مجموع وقتی که در اختیار دولت و موافقین برجام قرار داده است بیشتر از مخالفین بوده است، اما چنین نبود و چنین نکرد ، بویژه که در ابتدای قضیه برجام فضای عمومی جامعه و جو اکثریت مردم نگاهی مثبت و امیدوارانه به فرایند برجام داشت .
-- در ماه های اول شروع به کار دولت یازدهم و زمانی که دولت آقای روحانی تازه توسط آرای مردم شکل گرفته و از حمایت اکثریت برخوردار بود، فرصت های زیادی به وزیران دولت های نهم و دهم ( دولت قبل )برای پاسخگویی ، توضیح عملکرد خود و نقد عملکرد دولت حاکم )قرار داد ه شد، نظیر چنین رفتاری حتی بصورتی محدود در دوره آقای احمدی نژاد در قبال عملکرد دوره قبل و ریاست جمهوری آقای خاتمی صورت نگرفت . اگر این رویه مستمر بود قطعا قابل دفاع بلکه قابل تشویق بود. اماچنین نبود ونشد .
-- در دوره دوازده ساله ریاست آقای قالی باف بر شهرداری تهران تلویزیون کمترین نقد نسبت به شهردار و عملکرد او وارد کرد. البته گاهی گزارش هایی از برخی نابسامانی های تهران تهیه ، پخش و پاسخگویی میشد ولی هیچگاه شخص شهردار نسبت به تصمیمات کلان و مدیریت شهری توسط تلویزیون به چالش کشیده نشد ، در صورتیکه انتقاد از شهرداری و شهر دار در دوره قبل از آن برنامه ای مستمر در تلویزیون بود . همچنین در پایان دوران ریاست طولانی و رکورد شکن آقای مهندس عباس چمران بر شورای شهر تهران ، شبکه پنج سیما گفتگویی با وی ترتیب داد . در این برنامه مجری نه تنها میهمان و تصمیمات اثرگذار او را به چالش نکشید، بلکه با سلام و صلوات و اجازه و تعارف و قدردانی با وی گفتگو کرد . دریغ از یک سوال که طی ۱۳ سال ریاست شما برای درآمد زایی در تهران چه میزان تراکم فروشی شد؟ ، پیامد این سیاست بر زندگی مردم ، محیط زیست ، سهم آیندگان از هوای پاک، زمین و طبیعت شهر چه میزان خواهد بود.؟ و . . . ناگفته نماند که انتقاد صرفا بر دوگانه عمل کردن سیماست و نه نقد عملکردها ،بلکه می بایست این نقد و بررسی و پاسخ گو کردن مدیران در مقابل مردم بدون تبعیض همواره برقرار و مستمر باشد .
--در ماجرای برکناری آقای عادل فردوسی پور و از دست دادن یا بعبارتی هل دادن مجری بی حاشیه اقای مزدک میرزایی به سمت یکی از وابسته ترین و اجنبی ترین تلویزیون های موجود فارسی زبان ، آیا در این گونه رفتارها و تصمیمات، سهم مدیران و مسولان ذیربط از خطای امثال مزدک کمتر است ؟، آیا این رفتارها به هر دلیل و بهانه وفق منافع ملی صورت گرفته است. ؟؟ حتی اگر دلایل محکمی برای تعویض مجری ، و تغییر تهیه کننده برنامه ورزشی نود وجود داشت که البته هیچگاه چنین دلایلی برای مخاطبان بازگو نشد ، بازهم مدیران سیما می توانستند و می بایست به هر طریق و با هر تمهیدی ،به خواست مخاطبان شبکه مبنی بر سرپا نگاه داشتن برنامه محبوبشان توجه میکردند . مدیران تلویزیون بخوبی میدانند که مردم ما به شدت به برنامه های ورزشی ، تفریحی و سرگرمی نیاز دارند ، در این شرایط که کمتر برنامه ای مفرح و طنز و سرگرمی روی آنتن شبکه هابوده است ، روا نیست که برنامه ای با این پیشینه و محبوبیت حتی برای چندماه بدون جایگزین مناسب قطع شود .اقدامی که در ارتباط با توقف برنامه پرمخاطب نود صورت گرفت و رفتاری که با مجری آن شد ،دقیقا رفتاری غیر حرفه ای ، غیر رسانه ای و در مقابل خواست اکثریت مخاطبان بود .
البته عمده رفتار تلویزیون در برخی از انتخابات ها نیز کمابیش در محدوده همین تصمیمات و سیاست های که عنوان شد جای میگیرند که پرداختن به تک تک آنها موجب اطاله کلام خواهد شد .
-- دیدگاه تخصصی بسیاری از کارشناسان سیاسی و رسانه ای این است که در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ صدا و سیما عادلانه و منصفانه بانمایندگان تفکرات و سلیقه های مختلف برخورد نکرد و اگر قرار باشد روزی بطور دقیق رفتار جناح ها ، گروه ها و دستگاه ها و شخصیت های مختلف در بحران و پیامدهای سنگین نحوه تبلیغات و برگزاری انتخابات در سال ۱۳۸۸ محاسبه شود، سهم صدا و سیما حتما و قطعا سهمی جدی است و باید روزی به آن پاسخگو باشد .
-- حضور صدا و سیما در زمان هایی که اراده نقد و بررسی دارد دربرخی حوزه ها بویژه بخش اجرایی کشور، هویدا و تا حدی تاثیرگذار و سازنده است است ، ولی صدا و سیما طی دهه های گذشته نخواسته یا نتوانسته است که بعنوان یک رسانه بی طرف به بررسی بی تعارف مسایل قضایی کشور و پاسخ دهی آن بپردازد و به عملکرد این بخش از حاکمیت ورود کند . البته این موضوع جدیدی نیست ، تقریبا هیچگاه صدا و سیما چنین جایگاه و توانی نداشته است و در مورد کارکرد قوه قضاییه صرفا نقل کننده و منتشرکننده اخبار این قوه و دیدگاه های مسولان آن بوده است .صدا و سیما در حالی که می تواند با برخی از مظنونین قبل از محاکمه و محرز شدن جرمشان گفتگو کند و در خصوص موضوع جرمشان قبل از اثبات پیگیر شود تابحال حتی امکان نام بردن از یک قاضی متخلف و برکنار شده توسط دستگاه قضا را نیافته است ، طبعا در این شرایط هیچگاه امکان حضور سرزده به محاکم قضایی و تهیه گزارش مورد توجه مردم نیافته و نمی یابد یا تا کنون حتی یکبار نتوانسته است که با دعوت از مسولان ارشد قوه قضاییه در گفتگوهای بی واسطه و بی پرده سولات مردم را بی تعارف و رو در رو در مورد عملکرد حوزه بسیار مهم قضاییه مطرح و پیگیری کند ، خوشبختانه در دوره حجت الاسلام رییسی بارها عزم قوه قضاییه برای پیگیری های عادلانه و شفافیت عملکرد این دستگاه اعلام شده است ، صدا و سیما می تواند از فرصت پیش امده استفاده کند و سد کهنه و غیر متعارف دست نارسی گذشته را از جلو پای خودبردارد ،
--تعداد نهادهایی که صدا و سیما هیچگاه نخواسته یا نتوانسته به آنها و عملکردشان بپردازید کم نیستند ، اما قوه قضاییه از همه مهمتر و بر زندگی جاری و آینده مردم و کشور تاثیرگذارتر است .
-- برخلاف برداشت برخی از تحلیلگران و منتقدان صدا وسیما ، همه اقدامات ،تصمیم گیری ها و رفتارهای رسانه بزرگ صدا و سیما طبق مقررات و برنامه ریزی های از پیش تعیین شده نیست ، بعبارتی بارها پیش آمده که یک مجری یا هنرمندی به دلیلی توسط یک مدیر ارشد یا رییس صدا و سیما ممنوع یا محروم شده ، در حالی که همان فرد یا دیگری با همین پیشینه و شرایط توسط مدیری دیگر دعوت به کار شده و آنتن زنده و اجرای برنامه های شاخص رادیو و تلویزیون در اختیار او قرار گرفته است .
--خیلی از موارد دیده شده است که صدا و سیما دوربین و میکروفن خود را در اختیار خواننده یا مداحی قرار می دهد که در افکار عمومی جامعه نه تنها از محبوبیت لازم برخوردار نیستند که حضورشان باعث دافعه و واکنش منفی اکثریت مخاطبان بالقوه رسانه میشود . در مقابل تعدادی از افراد هنرمندان موجه ، محترم و محبوب اکثریت مردم مورد تحریم یا در لیست سیاه این دستگاه قرار دارند و صدا و سیما سال ها برای حضور آنها تلاشی نکرده است .
-- برای محقق شدن شعارهای بی طرفی و شفاف عمل کردن دستگاه ها ،رییس صدا و سیما هم می تواند و لازم است که همانند سایر مسولان بلند پایه در برنامه های بی واسطه با مردم حضور یابد و به پرسش های آنان در مورد تصمیمات و عملکردهای این دستگاه عظیم فرهنگی و رسانه ای توضیح دهد .
منتشر شده در روزنامه و پایگاه خبری روزنامه صمت تاریخ ۲/ 10 / 1398
پس از اعلام افزایش قیمت بنزین و اعتراضاتی که در این مورد طی هفته گذشته در گوشه و کنار کشور و برخی شهرها صورت گرفت و البته در مواردی به خشونت کشیده شد و با کمال تاسف تعدادی نیز در آشوب ها جانشان رااز دست دادند .رسانه های مختلفی در خارج از کشور بصورت ویژه و لحظه ای به موضوع پرداختند. در این میان تعدادی از رسانه های فارسی زبان علی الخصوص برخی از شبکه های تلویزیونی سعی کردند گوی سبقت را از سایرین بربایند ، لحظه ای را در نقل خبرها و نقد وضعیت از دست ندادند . تا اینجای ماجرا صرف نظر از اینکه تلویزیون های مورد اشاره با چه هدفی ، با کدام سرمایه و توسط کدام کشور یا سازمانی پایه گذاری و اماده سازی شده اند، همه کمابیش طبق خاصیت باطنی و هویت تخصصی خود ، یعنی خبر رسانی و اطلاع دهی حرکت کرده اند و چنین رفتاری در سپهر رسانه ای غرب ، اقدامی معمولی به شمار میرود. اما نکته اصلی این است که بسیاری از این رسانه ها برخلاف همه موازین رسانه ای مورد تاکید غرب به حوزه هایی وارد شدند ، پیام ها ، دستور ها و دستورالعمل هایی ارایه کردند، خارج از عرف رسانه ای و مقررات ثبت شده مورد ادعا، سخنرانی ها و درخواست هایی از برخی سیاسیون حزبی یا کارشناسان خود منعکس کردند که مستقیما فراخوان به خشونت ، اشوبگری و آتش زدن اموال مردم و آسیب رساندن به امکانات همگانی و رفاهی مردم بود .
عجیب این است که سازمان های نظارت بر رسانه ها ، نسبت به این قانون شکنی ها و ورود علنی و مستقیم رسانه های تحت نظارتشان در خشونت ، هیچگونه اخطار و تذکری ندادند ، در حالی که همین مراکز نظارتی قبلا چندین بار به شبکه های تلویزیونی ایران بابت چیزهایی که تخلف میخواندند ،تذکر دادند و در مواردی جریمه وضع کردند و حتی برای مدتی پخش خارجی و سیگنال رسانی شبکه برونمرزی مربوط را تعطیل کردند. یکبار شبکه انگلیسی زبان پرس تی وی ایران بدلیل پخش مصاحبه ای از یک شهروند ایرانی که تهیه مصاحبه و پخش آن در شرایط غیر آزاد و بدون رضایت او صورت گرفته بودو البته روش پسندیده ای نبوده است از پرس تی وی شکایت کرده بود ، سازمان حقوقی ناظر در انگلیس برای این مورد اعلام جریمه کرده بود و به دلیل بی اعتنایی مدیریت وقت پرس تی وی ( آقای سرافراز معاون وقت برونمرزی صدا و سیما )، مرکز پرس تی وی در لندن با جریمه سختی روبرو شده بود . اما این بار، چند شبکه فارسی زبان فعال در انگلستان که رسما و علنا برخی مجریان و سیاسیون خارج از کشور در آن فرمان آتش و حمله به منافع عمومی مردم ایران صادر می شد تا کنون هیچ شبکه ای حتی تذکر هم نگرفته است .در صورتیکه برای اقناع افکار عمومی مخاطبان یا حفظ ظاهر حریم حقوقی و استقلال رسانه ای خود لازم بود که تذکری حتی بی خاصیت و بدون پشتوانه به آنهایی که با سرمایه مستقیم عربستان و برای مقابله مشخص با ایران پایه گذاری شده اند داده می شد ، شاید برای توجیه استقلال اینگونه رسانه ها در اینده کاربردی پیدا میکرد .