دُرج

وب نوشت سعید فانیان

دُرج

وب نوشت سعید فانیان

شبکه های فارسی زبان خارج از کشور

   در مورد شبکه های فارسی زبان خارج از کشور ، تحقیق و بررسی همه جانبه صورت نگرفته است یا لا اقل در جایی ندیده و نخوانده ام . گزارش ها و آمار و ارقام مختلفی توسط گویندگان ، شخصیت های رسمی و بعضی کارشناسان آن هم بطور عمده سیاستمداران و سخنرانان مختلف اعلام شده است که نمیتوان آن ها را الزاما، علمی و دقیق دانست . در یکی از گزارش های خبری از آمار ۲۶۰ شبکه فارسی زبان صحبت شده بود .( خبرگزاری دانشجو ۲۵ فروردین ماه ۱۳۹۹ ) ، اما در مورد این شبکه ها ، با توجه به عقبه و پیشینه همه شبکه های فارسی زبان خارج از کشور اعم از رادیو و تلویزیون ،اوج گیری آنها بعداز انقلاب ایران ، همچنین تکثر فوق العاده آنها بعداز سهل الوصول ترشدن دسترسی تکنولوژی تلویزیون های ماهواره ای برای سرمایه گذاران بخش های غیر دولتی اتفاق افتاد و تعدادشان باز هم افزایش یافت ، به نحوی که برخی از سرمایه گذارانی که یکی ، دوساعت برنامه  تبلیغاتی ، خدماتی یا سیاسی ، فرهنگی روی شبکه ای در اختیار داشتند ،با اجاره ظرفیت پخش، شبکه ای مستقل راه اندازی کردند. البته  طی سالهای گذشته به ویژه از اوج گیری تعداد شبکه ها از اوایل دهه هشتاد (سال های(۱۳۹۰  -۱۳۸۰)  بررسی تحلیلی و تفکیکی به لحاظ ماهیت فکری و محتوایی آنها  صورت نگرفته است ، در مواردی هم شبکه ای تاسیس شده ، مدتی فعالیت کرده و بعد از مدتی تعطیل شده یا تغییر نام و محتوا داده است .

 در مورد شبکه های مذکور از دیدگاه شخصی نکاتی را مطرح میکنم که به نظرم  لا اقل در بررسی کلی موجودیت و عملکرد شبکه های فارسی زبان سیاسی و منتقد میتواند مورد توجه قرار گیرد .

اینکه عملکرد سیما و صدای جمهوری اسلامی ایران در میزان مقبولیت و پذیرش یا عدم مقبولیت این رسانه ها ،نقش جدی داشته و همچنان دارد ، یا اینکه بروز برخی بحران ها یا اتفاقات داخلی ایران باعث سرخوردگی و روی برگرداندن و بسیاری از نارضایتی مخاطبان داخلی و توجه بیشتر آنان به شبکه های خارج از کشور شده و میشود ، این موضوع  قطعا میتواند درست باشد ولی انگیزه اصلی ایجاد شبکه های رقیب و منتقد برای پر کردن خلا و  پاسخگویی به سلایق و علایق سیاسی فرهنگی در مخاطبانی است که محتوای مورد نظر خود را در داخل نمی بینند یا به هر دلیل کفایت لازم را برای آنان ندارد .البته انگیزه سرمایه گذاری قدرت های بزرگ یا کشورهای رقیب برای تاسیس شبکه های رادیو تلویزیونی برونمرزی که به نحوی از دیر باز بوده است ، در این جریان قابل فهم است .

 میتوان ادعا کرد که ویژگی ممتاز و متفاوت شبکه های فارسی  با رویکرد سیاسی و منتقد جمهوری اسلامی  نسبت به شبکه های مشابه مرتبط با سایر کشورها ،حضور خبرنگاران و دست اندرکارانی است که منتقدانه از کشور مهاجرت کرده یا رسما پناهنده به کشور صاحب رسانه شده اند ، حتی تعدادی از خبرنگاران و عوامل رسانه ای در این شبکه ها دارای سوابق محکومیت قضایی در ایران بوده اند ، اینکه آیا اتهام های وارده دستگاه قضایی وقت درست و به حق یا نادرست بوده است . قطعا جای بحث دارد، آما انچه که واقعیت دارد ، منتقد بودن ، آزرده بودن و معترض بودن خبرنگارانی است که به شبکه های فارسی زبان پناه برده اند ، لذا میتوان گفت که شبکه های فارسی زبان خارج از کشور  را مجموعا نیروهای مخالف و منتقد جمهوری اسلامی میگردانند ، به جرات میتوان گفت ، در بین سایر کشورها و زبان ها کمتر میتوان ، چنین غلبه ای در رسانه های خارجی شان مشاهده کرد ، نمیخواهم نتیجه بگیرم که به این دلیل همه خبرها و نظرها و تحلیل های منتشره توسط رسانه های مذکور از روی مخالفت است اما لا اقل میتوان این وجهه متمایز را نسبت به سایرین دید.  در شبکه های فارسی زبان با رویکرد سیاسی کمتر نیروهای مستقل و صرفا حرفه ای حضور دارند یا بالعکس باید بگوییم اکثریت غالب نیروهای موجود نیروهای کاملا مخالف و اپوزسیون هستند . طبعا در موارد اندکی نیز برخی از کارکنان این شبکه می توانند این چنین نباشند و چنین  نظری را قبول نداشته باشند .

تجربیات کرونایی

  ورود و انتشار ناگهانی ویروس کوید ۱۹ و مشکلات و گرفتاری هایی که متعاقب آن برای یکایک مردم ، دولت ، رشد اقتصادی کشور ، مراودات تجاری بین کشورها ، روابط انسانی میان فردی ، روابط اجتماعی ، برگزاری جشن ها ، اجتماعات حتی محدودیت در برگزاری سوگواری های مردم برای عزیزترین افراد زندگیشان به وجود آورد ، غیر قابل باور و در کل جهان غیر قابل پیش بینی بود . قطعا عواقب این بلیه فراگیر ، به هیچ وجه عادی نشده و چون هنوز هم چشم انداز اتمام و پایان آن بخوبی در جهان روشن نیست ، همچنان مایه نگرانی است .

با همه آنچه که گفته شد ، شاید یکی از دلایلی که تا حدی مردمان  کشورها ، از جمله مردم  کشور ما به ناچار این بیماری فراگیر و عواقب آنرا پذیرفته اند ، جهانی بودن موج فراگیری آن است . آمار و ارقام کسانی که هر روز در کشورهای توسعه یافته و مطرح جهان به بیماری کرونا دچار میشوند و میزان مرگ و میر تعدادی از بیمارانی که به هر دلیل شرایط سخت تری داشته اند ، هر روز جلو چشم جهانیان منتشر و منعکس میشود . همین اطلاع رسانی ها هرچند ناقص باعث میشود که مردم سایر کشورها تا حدی با موضوع کنار بیایند ، چراکه آنرا یک مشکل لاینحل یا معظل بسیار سخت برای همگان می پندارند و نه فقط خودشان ، البته کمابیش بر همه روشن است که تقریبا همه کشورها در اعلام مبارزه و مقابله با بیماری کرونا اغراق کرده و میکنند و نیز تقریبا همه آن ها در مورد میزان و تعداد بیماران و تلفات ناشی از کرونا پنهان کاری کرده و همه واقعیت ها و آمار دقیق را اعلام نکرده و نمیکنند . در مقطعی از شیوع بیماری ، یکی ، دو کشور اروپای با افزایش بیماران و به ویژه افزایش تلفات ناشی از بیماری کرونا ، اعلام کردند که دیگر آمار روزانه اعلام نمیکنند . یا انگلیس در ابتدا بخشی از آمار فوتی ها را اعلام نکرد که بعدا با مداخله رسانه ها و برخی سازمان های مردم نهاد آن بخش که مربوط به فوتی های خانه های سالمندان بود ، اعلام شد ، اینکه چقدر این عددها واقعی بوده اند یا آمار و ارقام بقیه کشورها ، از جمله کشور خودمان دقیق باشد معلوم نیست ، البته بخشی از این واقعیت بدلیل نوع بیماری و همچنین مرگ و میرهایی که صورت میگیرد ، در ابتدا از اینکه فوت ناشی از کرونا اعلام شود قدری احتیاط میشد ، یا اگر چند نشانه با هم در بیمار نبود ، کرونایی بودنش قطعی تلقی نمیشد ، میزان فراگیری بیماری و مرگ و میر به اندازه ای گسترش یافت که امروز گفته میشود هر موردی که نشانه ای از نشانه های چند گانه دارند کرونا تلقی شوند ، حتی گفته میشود مواردی هم وجود دارند که افرادی تست کرونای آن ها مثبت است ولی هیچگونه علامتی ندارند .

در هر حال به نظر میآید نه فقط در  امر مراحل مختلف پزشکی ، اعم از تشخیص ، مراقبت ، چگونگی قرنطینه ، نوع معالجه ، یک نوع سردرگمی جهانی وجود دارد ،بلکه به در سایر حوزه ها و وجوه زندگی شخصی ، خانوادگی و اجتماعی نیز این بیماری عجیب تاثیرات قطعی داشته ، تغییراتی ایجاد کرده و تحولاتی را باعص شده که هنوز دقیقا محاسبه و کاملا دریافت نشده است . امیدوارم که مردم ما و همه مردمان دیگر کشورها هرچه زودتر بتوانند از این بلیه مرموز و  فراگیر رهایی یابند . انشاالله

برای خانم آزاده نامداری

طی چند روز گذشته ،در رسانه های مختلف به ویژه فضای مجازی در مورد ناگهانی بودن ، عجیب بودن  و سوال برانگیز بودن فوت خانم  ازاده نامداری مجری سابق سیما زیاد صحبت شد و بسیاری از ظن خود ، برداشت شخصی و احتمالات ، حتی قبل از اعلام نظر کارشناسی پزشکی قانونی و پلیس از چگونگی ، دلایل و شواهد فوت این بانوی جوان ومجری صاحب سبک سخن گفتند .

با توجه به اینکه  زمانی که مدیریت شبکه  جهانی جام جم را برعهده داشتم ،خانم نامداری چند سالی ( حدود سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸ ) در کنار هنرمندان با تجربه و قدیمی در اجرای زنده برنامه ای در هفته با شبکه همکاری داشت ، بارها گفتگو داشتیم و با توجه زمینه موفقی کهآن ایام داشت تشویقش میکردیم ، آشنایی نسبتا نزدیکی با روند کاراو ، سیر پخته شدن و توفیقاتش داشتم ، امیدوارم با اتفاق ناگواری که برایش افتاد روحش در آرامش ابدی باشد و از رحمت واسعه خداوندی سیراب شود .

اما نکته ای که بنا دارم بر آن تاکید کنم نقش مخرب رسانه ها و هنرمند نمایانی است که سال ها بر این بانوی جوان فشار روانی وارد کردند و با کمال بی انصافی به او مهلت تمرکز و تمدد اعصاب ندادند ، کمکش نکردند ، اجازه بازیابی شخصیت و آرامش روحی ، روانی به او ندادند .طبعا او هم در کنار توانایی ها ، همانند سایرین بدون اشتباه نبود .

متاسفانه آزاده نامداری ازدواج اولش موفق نبود و پس از مدت کوتاهی ازدواجش به جدایی کشیده شد ، در آن موضوع شخصی و زندگی خصوصی او وارد نمیشوم و قضاوت نمیکنم ، موضوعی که برای خیلی ها به ویژه در میان هنرمندان پیش آمده و پیش میآید .

به نظر اینجانب،  تلویزیون کشور رفتار مناسب و هوشمندانه ای با خانم نامداری در پیش نگرفت . اصولا در بعد ساختن ، نگه داشتن و پرورش دادن نیروها، سیما ،ساز و کار دقیق و پیگیرانه ای ندارد ، در زمان محدودیت و ممنوعیت او ، تلاشی برای ارتباط مجددش و همکاری با تلویزیون نشد . حرکت اندکی که شد کافی نبود ، جایی که به شدت به آن عشق میورزید و بسیار آروزها برای تداوم حضور در آن داشت .

شاید گفته شود این اولین برخورد سرد و بی روح یا غیر هوشمندانه سیمای جمهوری اسلامی با نیروهایش نبود و آخرین هم  نیست . ولی یادآوری آن و توجه دادن به اهمیت موضوع خالی از فایده نیست ، باید باورکنیم که همیشه ظاهر متبسم و لبخند آنهایی که آزرده شده اند نشان از خوشحالی یا بیخیالی و بی اعتنایی نیست ، بیشتر تلاشی شخصی فرد است برای روی پا ایستادن ، مصمم نشان دادن برای ادامه موفق مسیر و جلب توجه آنهایی که عمیق تر فکر میکنند که شاید تلاشی برای حل مشکل انجام دهند .

 اما کینه وزرانه تر و خصمانه ترین  رفتار مربوط است به تعدادی از شبکه های فارسی زبان خارج از کشور که در جریان انتشار عکس نامداری با خانواده در گوشه ای از یک پارک در خارج از کشور ، حجم  بسیار زیادی از برنامه های خود را به کوبیدن او اختصاص دادند ،  شبکه من و تو و شبکه بی بی سی فارسی و احتمالا تعداد دیگری که فرصت بازبینی آنها را نیافتم انگار که اتفاق عجیب و فوق العاده ای افتاده و بقول خودشان چیزی شبیه برکینگ نیوزبه آن اختصاص دادند  که عکس بدون روسری او را که فردی از روی تجسس و دزدانه گرفته بود ،به اشتراک بگذارند و بحث و تفسیر به تفصیل که چه نشسته اید که این اتفاق بزرگ افتاده ، تعدادی از تحلیل گران بین المللی خود را جمع کردند تا این رویداد بسیار مهم  را تحلیل کنند ، همان هایی که صبح تا شام از حریم افراد، نکوهش ورود به زندگی خصوصی  و حرمت آزادی میگفتند و میگویند  ، خلاصه چنان این مجری جوان که در زمان شکار عکسش مدتی بود کار اجرا هم در تلویزیون نداشت ، سیبل حمله و عقده گشایی و بغض های فرومانده ! خود قرار دادند که باید گفت به لحاظ روحی ، روانی شدیدترین ضربه  را به او  وارد کردند  .

امیدوارم همه کسانی که قبل از فوت آزاده نامداری او را سرکوب کردند و غرورش را کشتند ،آرامشش را برهم زدند و او را نا امید و گلایه مند کردند، دچار انتقام االلهی نشوند ،ولی درس بگیرند ، بجای مچ گیری خصمانه ، صداقت و آزادگی  انسانی و اصالت ایرانی را سرلوحه راه خود قرار دهند و بنا بر فرمایش امام حسین ( ع ) اگر دین ندارند لا اقل آزاده باشند .