بدون شک ، شفاف سازی و در دسترس قرار دادن اطلاعات مربوط به گردش امورجامعه و همه ان چیزی که به مردم مربوط میشود به خود مردم و محرم دانستن عموم افراد جامعه نسبت به آنچه که در اطرافشان میگذرد، می تواند اساس و بنیان مبارکی برای یک جامعه آزاد و زمینه ساز مشارکت مردم در حوزه های مختلف یاشد . خوشبختانه طی دو سه سال اخیر علیرغم مخالفت های شدید جناح هایی از قدرت ، دولت توانسته است از این سرمایه و امکان برای مردم محفاظت کند . لازم به توضیح نیست که همه ما از برخی از جنبه های منفی فضای مجازی و تاثیرگذاری های مخرب آن بویژه برای قشر کمتر مطلع نیز اطلاع داریم ولی طبعا راه اصلاح یا کم خطر سازی یک وسیله یا امکان ، بستن و ممنوعیت آن نیست ، این بحث طی چند سال اخیر بارها مطرح شده و مورد توجه کارشناسان قرار گرفته است اما نکته کلیدی مورد بحث من در این یادداشت حرکت برعکس و به نوعی استفاده معوس برخی از طیف ها و جناح ها از فضای موجود و تلاش برای مخدوش کردن فضای اطلاعاتی بجای شفاف سازی آنها است .
این روزها مرسوم شده که تفکر، جناح و شخصیتی ، مطلب یا ادعا و تحلیلی علیه رقیب منتشر میکند و طرف مقابل هم بجای پاسخ گویی، روشنگری و شفاف سازی ، به افشاگری یا جمع آوری و انتشار مطالب منفی علیه رقیب خود می پردازد . این مجادله ، مقابله و رقابت در زمان های مختلف و با موضوعات مختلف ادامه می یابد و مخاطبان بجای دریافت اطلاعات شفاف و پاسخ های گویا به سوالات و ابهامات مطروحه با موجی از مطالب و ادعاهای جدید روبرو میشوند و این روند کار بجای شفاف سازی و روشنگری ، مخاطب را سرگردان تر میکند ،.
البته بمباران اطلاعاتی در عصر انفجار اطلاعات یکی از تاکتیک های خبری و تبلیغاتی برای فرار از پاسخگویی است ، البته در فضای موجود جامعه خودمان بعید میدانم این هیاهو ها از روی برنامه ریزی و با علم کامل صورت بگیرد .
بلاخره مخاطب که اعتمادش برای همه طرف ها سرمایه اصلی است باید مطلع ، سپس مجاب شود و بپذیرد و همراه و مدافع شود . در دراز مدت تخریب صرف رقیب به تنهایی پاسخگو و قانع کننده نخواهد بود . صاحبان یک تفکر یا فعالان و اقدا کنندگان یک تصمیم اجرایی برای طرح دیدگاه یا عملکرد خود و نهاد ذیربط خود بیشتر و بهتر تلاش کنند ،بنحوی شفاف سازی کنند که افراد جامعه علاوه بر اطلاع ، اقناع و همراه شوند ، فارغ از اینکه طرف مقابل چه عملی انجام داده یا چه تفکری داشته است .
این روزها ، برسی ها ، گفتارها و تحلیل های صدا وسیما در خصوص برجام ، همچنین فضا سازی این رسانه در این موضوع در تهیه و پخش گزارش هایی از کوچه و بازار ، مورد نقد ، مخالف و تذکر عده زیادی در فضای مجازی قرار گرفته و به واکنش انتقادی وزارت امورخارجه توسط سخنگوی این وزارتخانه همچنین بعضی از اعضای اصلی تیم مذاکره کننده انجامیده است . در خصوص این رفتار صدا و سیما چند نکته قابل ذکر و حایز اهمیت است :
-- در جوابیه صدا وسیما به گلایه و انتقاد وزارت خارجه از نوع برخورد این رسانه در قضیه برجام به آماری اشاره شده که اشاالله دقیق و درست است ولی مگر در مورد پخش اخبار مصوبات مجلس ، قوانینی که مصوب شده است یا تصمیمات ملی کشور، اینگونه آمار و بیلان داده میشود که مثلا ۹۵ درصد حرف های شما را منتقل کردیم ۵ درصد هم نظر مخالفین را منعکس میکنیم ، البته مخالفینی که از اساس با برجام ، روند مذاکره و نتیجه ان مخالفند ، اگر از این میزان اعلام شده مذاکرات کمیسیون منتخب مجلس با حضور مخالفین جدی و قطعی برجام و دولت هم منظور شده آن چندساعت نمی بایست در جمع بندی بعنوان سهم در اختیار قرار دادن تریبون به دولتمردان منظور شود .
-- یک روال و عرفی طی سالها در صدا و سیما معمول بوده است که تا یک مقوله و موضوعی به قانون یا تصمیم نظام تبدیل نشده است باید به نقد و بررسی آن با شرکت کارشناسان و صاحبنظران مربوط پرداخت ولی وقتی به قانون یا توافق ملی تبدیل شد دیگر اصل موضوع مورد نقد قرار نمیگیرد ، شاید نوع و مدیریت اجرای ان در دستگاه های مختلف مورد نقد و بررسی قرار گیرد ولی اصل معمولا از تهاجم مصون است ، احتمالا هنوز این رویه باید حاکم باشد . لذا اعتراض وزارتخارجه بر نوع برخورد صدا و سیما اعتراضی منطقی است .
- -- بزرگترین نقدی که به صدا و سیما میشود و هیچگاه این دستگاه نتوانسته پاسخ متقن و اقناع کننده افکار عمومی به آن بدهد این است که چرا این رسانه در یک موضوع یا موضوعات مشابه در زمان دولت های مختلف متفاوت و گاه متضاد برخورد میکند . اگر در همه زمانها همه مسایل نقد و برسی میشد احیانا دیگر نهادی اعتراض یا گلایه نمیکرد در مورد دولت های نهم و دهم جز حدود یکسال و نیم آخر به شهادت همه مخاطبان رسانه و برنامه هایی که در دسترس است ، تلویزیون بشدت طرفدارانه عمل میکرد حتی از نقد نسبت به مسایل روزمره و کوچک هم پرهیز داشت .
--یکبار آقای دکتر لاریجانی ریاست محترم مجلس شورای اسلامی میگفت در قضیه یارانه ها ، بارها از تلویزیون خواستیم و گفتیم که تا قبل از مصوب و قانون شدن موضوع بحث و بررسی های کارشناسی را راه بیاندازید و از نظر کارشناسان از جمله نمایندگان استفاده کنید چون وقتی قانون تصویب شد دیگر بلافاصله نقد آن ممکن نیست و بمنزله تضعیف آن تلقی میشود .
در موضوع عملکرد شهرداری تهران طی دوازده سال مدیریت گذشته شهردار و رییس ثابت شورای شهر ، تلویزیون نه تنها نقد و بررسی عملکرد این دستگاه عظیم را چندان جدی نمیگرفت ، بلکه غالبا نقش حمایتگرانه ای آنرا داشت و بسیاری از برنامه ها یا در وصف و توضیح عمکلرد شهرداری روی آنتن رفت یا با مساعدت مالی شهرداری تولید شد این امر تا روز آخر شورا ی شهر و شهردار قبلی ادامه داشت ، در صورتیکه همین شهرداری در دوران اصلاحات شده بود سیبلی برای برخورد . قابل پیش بینی است که با ترکیب اعضای شورای جدید شهر ، شهردار و ریاست شورا باید منتظر دوران جدیدی از نقد و بررسی های تند در این حوزه بود البته هر اقدامی که منافع مردم را تامین کند خوب است اما بهتر است که این شیوه و این تکلیف همواره معمول و رایج باشد .
حاکمیت کشور دارای سه قوه و ارکان مختلف حاکمیتی است که هرکدام بنابر آنچه که قانون اساسی مشخص کرده است اختیارات و تکالیفی دارند ، آنچه که مشخص است صدا و سیما در مورد بخش اجرایی کشور خوشبختانه مبسوط الید و با انگیزه عمل میکند ،این توجه در صورت استمرار و بدون در نظر گرفتن سمت و سوی سیاسی مدیران اجرایی بسیار پسندیده است . اما سایر حوزه ها و نهادها چی ؟ نمایندگان چگونه عملکردی دارند ، قوه قضاییه که در زندگی روزمره مردم نقش بسیار مهمی دارد در کجای نقد و بررسی های صدا و سیما قرار دارد ، آیا روزی رسانه ملی میتواند همانند سرزدنهای ناگهانی و نامحسوس به بیمارستان ها ، مدارس و دانشگاه ها ، مثلا سری به دادگاه ها ( آنمقدار که جنبه عمومی دارد ) بزند ؟ یا دیگر نهادهای حاکمیتی که از بودجه عمومی تغذیه میکنند مورد نقد قرارگیرند تا این عنوان رسانه ملی کامل شود. ؟
امیدواریم که اینگونه شود .