دُرج

وب نوشت سعید فانیان

دُرج

وب نوشت سعید فانیان

آغاز سخن

 

 

 

                  به نام آنکه جان را فکرت آموخت       

                   چراغ روشنی در دل بیافرو خت                                         

سلام به همه عزیزان،دوستان،آشنایان وجستجوگران عرصه رسانه و فرهنگ ،پس از سالها فعالیت در عرصه فرهنگ و رسانه و حاصل شدن فرصتی و البته بنابر تاکید و توصیه برخی از دوستان تصمیم گرفتم گاهی مواردی از دیدگاه ها،مقالات ونکاتی که احتمال مفید بودنش را میدهم در این وب نوشت  منعکس شود . امیدوارم همه گفتگوهاتلاشی برای تمرین تحمل نظرات یکدیگر ،بهتردیدن بهتر شنیدن و در نتیجه بهتر تصمیم گرفتن باشد. امری که جامعه ما به شدت به آن نیاز دارد .

چرا دُرج

از باب رویه معمول و شیوه مآلوف  لازم بود برای وب نوشت حاضر نامی در نظر گرفته شود .برای این مجموعه نام دُرج به معنای جعبه کوچکی که در آن جواهر می نهند انتخاب کردم با این توضیح که "د" به اعتبار همکاری مستمربا دانشگاه و تدریس  بیست و چند ساله ام از دانشگاه "ر" به اعتبار حوزه تخصصی و کار رسانه ایم که از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۸ ‌‌‌‌‌در حوزه های مختلف صدا وسیما کار و مسولیت داشته ام  از رسانه و "ج"به اعتبار هفت سالی که  مدیریت شبکه جهانی جام جم را بر عهده داشته ام  از جام جم برگزیده ام، حال اگر این نام درج هم خوانده شود مشکلی نیست چون معنی گنجاندن ونوشتن مطلبی در کتاب یا مانند آنرا میدهد.

 

ضرورت تاسیس موزه رادیو و تلویزیون

تاریخ خبر: دوشنبه 9 خرداد 1390 -26جمادی الثانی 1432 - 30مه 2011 شماره 25044 (روزنامه اطلاعات)

در تعریف و توضیح اهداف موزه‌ها بر اساس نظر سازمان جهانی موزه (ایکوم) وابسته به یونسکو اهدافی چون تحقیق در آثار و شواهد برجای مانده از گذشته انسان و محیط زیست او، گردآوری و حفظ و بهره‌برداری معنوی از آثار و ایجاد ارتباط بین آن‌ها به ویژه به نمایش گذاردن آثار برای بررسی و بهره‌برداری معنوی آمده است.
در اهمیت برپایی موزه برای حوزه‌های مهم دستاوردهای بشری تردیدی نیست. در بعد اقتصادی و سودآوری نیز موزه‌های معروف جهان در جذب گردشگر داخلی و توریست خارجی موفق هستند.
همچنین در حوزه آموزش نقش دارند و در کسب اعتبار و هویت بین‌المللی برای کشور برپا کننده تاثیرگذارند. امروزه توریستی نیست که با موزه لوور پاریس، بریتیش میوزیم لندن یا آرمیتاژ سن پطرزبورگ آشنا نباشد.
در کنار این موزه‌های فرهنگی و تمدنی که بخشی از هویت کشورها  دارنده شده‌اند، هر کدام از کشورهای توسعه یافته دارای موزه‌های تخصصی در زمینه‌های مختلف فناوری هستند. این موزه‌ها نیز از یکسو بخشی از اهداف کلی و پیش گفته موزه را دنبال می‌کنند و از سوی دیگر بخوبی نسل حاضر بویژه جوانان جستجوگر را جزء به جزء و قدم به قدم با ترقی و تکامل یک علم و فناوری آشنا می‌سازند.
از شرایط ساده و غیر پیچیده اولیه تا شرایط کاملاً پیچیده و بعضاً رمزآلود بعدی، به عبارتی بیننده جستجوگر و با زمینه علمی را برای ورود به این روند انگیزه‌دار می‌سازد. موزه‌های صنعت و تاریخ طبیعی، فضانوردی، دریانوردی، رادیو و تلویزیون در کشورهای فرانسه، آلمان و انگلیس از این دسته‌اند.
در ایران نیز بعضی از موزه‌های تخصصی و ابتکاری راه‌اندازی شده‌اند ولی ظاهراً این اهمیت و باور در مسئولین و برنامه‌ریزان مرتبط در کشور ایجاد نشده است که این اهمیت و اولویت موزه‌های تخصصی فراتر از یک محل نمایش آثار گذشتگان و نمایشگاه صرف دیده شود، بویژه در کشوری همانند ایران با برخورداری از جمعیت جوان با تحصیلات دانشگاهی و استعدادهای فراوان حائز اهمیت است چرا که اینگونه جایگاه‌های مطالعاتی و موزه‌های سیر تکاملی فناوری می‌تواند در بارور ساختن ایده‌های جدید مؤثر باشد.
موزه رادیو و تلویزیون نیز دو فناوی و دو امکان و ابزار نشر فرهنگ و هنر در جوامع مختلف هستند که هم به لحاظ تاریخ حرکت توسعه از آغاز تاکنون هم به لحاظ نقشی که در فرهنگ‌سازی، آموزش، سرگرمی و اطلاع‌رسانی داشته و دارند می‌تواند برای نسل جوان جستجوگر و پژوهشگر امروز انگیزه‌‌ساز و تاثیرگذار باشد.‏
بسیاری از اسناد تاریخی در ارتباط با تاسیس رادیو ـ تلویزیون در ایران وجود دارد که آشنایی با آنها برای همه جالب است. شرایط حقوقی، زمینه‌های تاریخی و فضای عمومی آن زمان در این اسناد تبلور دارد.
مثلاً در ماه‌های اولیه تاسیس رادیو خرید و استفاده گیرنده‌های رادیویی که البته به لحاظ شکل متفاوت و به لحاظ حجم و وزن نیز بسیار بزرگتر از گیرنده‌های نسل‌های بعدی بودند، نیاز به اخذ مجوز و پروانه استفاده از شهربانی کشور داشتند. دیدن امکانات اولیه تولید، پخش، خبرنگاری، خبررسانی، تصویربرداری و انتشار امواج صوتی و تصویری همچنین دستگاه‌های اولیه گیرنده و سیر تکاملی آنها تا رسیدن به سیستم‌های موجود دیجیتالی برای مردم جالب و آموزنده است.
طی چند دهه گذشته بارها اخباری از جمع‌آوری گیرنده‌های قدیمی رادیو همچنین تلویزیون‌های سیاه و سفید توسط واسطه‌ها و فروش آنها به شیوخ پولدار و کلکسیون‌دار حوزه خلیج فارس منعکس شده است، کاری که هم بعد تجاری و واسطه‌گری داشته است هم نشانگر این است که برخی از شیوخ به دنبال هویت‌سازی و ثبت و ضبط پیشینه توسعه یافتگی برای خود هستند.
علاوه بر نمونه‌های پیش گفته و وسایلی که در سازمان صدا و سیما موجود است در میان وسایل شخصی و بعضاً کلکسیون‌های افراد علاقه‌مند امکان یافتن برخی از وسایل و تکمیل حلقه‌های موجود فنی و تجهیزاتی برای موزه وجود دارد کاری که هرچه زمان بگذرد گردآوری و تکمیل آنها سخت‌تر می‌شود برخی از صحنه‌ها و ابزار می‌توانند بازآفرینی و بازسازی شوند.‏آنچه مشخص است این است که رادیو در ایران در برد و شعاع بسیار محدود چهارم اردیبهشت ماه 1319 در بخشی از تهران شروع بکار کرد. تا قبل از این زمان حداقل می‌توان گفت هیچ صدای فارسی در ایران در وسایلی چون رادیو شنیده نشده بود.
رادیوی فارسی بی‌بی‌سی در دسامبر سال 1940 میلادی برابر با دیماه 1319 آغاز بکار کرده است. یعنی حدود هشت ماه بعد از رادیو ایران، اما ناگفته پیداست که رادیو در آن زمان توسط عده بسیار قلیلی که هم وضع مالی مناسبی داشته‌اند و هم به زبان خارجی مسلط بوده‌اند استفاده می‌شد.
در کتاب خاطرات فردوست وی در بحث جاسوسی و نفوذ بیگانگان بویژه انگلیسی‌ها در دربار اشاره می‌کند به پیغام و تذکر انگلیسی‌ها به محمدرضا که در آن موقع ولیعهد رضاشاه بود که چرا او با توجه به اخباری که از رادیو‌ها درباره جنگ جهانی می‌شنود بر روی نقشه‌ای در اتاق خواب خود مسیر و مناطق پیشرفت آلمان‌ها را علامت‌گذاری و تعقیب می‌کند. با توجه به موقعیت زمانی و اخبار آن مقطع می‌توان مطمئن بود که این خبرها مربوط به سال 1318 می‌شود.‏
در کتاب «استاد عشق» زندگینامه دکتر محمود حسابی که از سوی فرزند ایشان دکتر ایرج حسابی نگاشته شده است به راه‌اندازی اولین رادیو به صورت آزمایشی در کلاس‌های آموزشی مرحوم دکتر حسابی اشاره می‌شود.
در زمانی که حدود ده سال پس از آن رادیو در ایران راه‌اندازی شد، در این کتاب اشاره می‌شود. وی با ساختن باطری‌های دستی در حجم بزرگ و پیوستن به یکدیگر و اتصال قطعاتی که تهیه دیده بود توانست صدای یکی از ایستگاه‌های رادیویی را در کلاس به دانشجویان برساند.
اگر این آزمایش اولین برخورد یک ایرانی با موضوع رادیو و کارکرد آن در ایران باشد می‌توان با بازسازی همان آزمایش شکل‌گیری اولین گیرنده رادیویی را در موزه اختصاصی به نمایش گذاشت.
کمتر کسی از موثرین و مهندسین فنی ایرانی در راه‌اندازی و بهره‌برداری رادیو، همچنین هنرمندان نسل اول رادیو اینک در قید حیات است و با توجه به نبود امکانات ضبط برنامه‌ها در روزها و ماه‌های اول شروع بکار رادیو نمی‌توان انتظار بودن و به نمایش در آمدن یا بازپخش شدن برنامه‌های اولیه را داشت، مگر اینکه روزی مانند یافتن فریم‌های تصویری سفر رضاشاه به ترکیه در یک بقالی اثری از مردم دریافت شود.
اما همچنان از سال‌های اولیه فعالیت رادیو یا از نسل اول و پیشکسوتان خاطرات و اسناد زیادی در دست است نمونه‌هایی که می‌تواند برای موزه رادیو تلویزیون جالب باشد به همین نحو در مورد تلویزیون، با توجه به اینکه پنجاه و چند سال از تاسیس تلویزیون خصوصی (1337) و کمتر از پنجاه سال از شکل‌گیری تلویزیون ملی در ایران می‌گذرد امکانات، اسناد و شواهد مختلف برای ترسیم و نمایش سیر تحول این حوزه صنعت، فرهنگ و هنر کشور در دسترس است.
همچنین امکان دسترسی به پیشکسوتان حوزه‌های مختلف فنی، اجرایی و هنری هنوز کمابیش فراهم است. آرشیو رادیو و تلویزیون به طور کلی خود مرکز جمع‌آوری و نگه داری بسیاری از اسناد صوتی و تصویری در حوزه‌های مختلف عمومی و ملی کشور است. در خصوص سیر تاریخی و تکاملی، تغییرات، ابداعات و تحولات دو رسانه نیز در درون آرشیوهای صوتی، تصویری، مکتوب و پشتیبانی‌های فنی مدارک، مستندات و شواهد مختلف و متنوعی وجود دارند که نمونه‌های آنها می‌توانند موزه رادیو تلویزیون را پربار سازند.
بدیهی است انتظار از موزه رادیو وتلویزیون صرفا برای نمایش سیر وسایل و تجهیزات نیست بلکه سیر صنعت و هنر دوبلاژ، گریم، صحنه‌آرایی، سیر اجرا در دو رسانه نمونه برنامه‌های موفق و پرطرفدار در زمان پخش، یاد و یادبود پیشکسوتان همه و همه می‌توانند تاثیرگذار و سازنده باشند.
طی سال‌های گذشته بارها از آماده‌سازی و ضرورت راه‌اندازی موزه رادیو و تلویزیون سخن گفته شده اما همچنان اقدام عملی محسوسی نشده یا اگر کاری شده در دسترس مردم قرار نگرفته است و از زمانی که مرحوم مهندس هنردوست معاون وقت صدا و سیما در حوزه ارتباطات و امور بین‌الملل تلاش و پیگیری جدی برای این منظوربعمل آورد اینک حدود ده سال می‌گذرد. در سال‌های اخیر نیز گاهی مسئولان مختلف از اهمیت و ضرورت کار سخن گفته‌اند اما آنچه مشخص است این است که هنوز موزه‌ای بنام موزه رادیو و تلویزیون در معرض دید مردم قرار نگرفته است.
البته ذکر این نکته نیز لازم است که برای حصول به این مهم همانند دیگر کشورها هم صدا و سیما مسئول است هم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و هم سازمان میراث فرهنگی، امیدواریم این اهمیت و ضرورت هرچه زودتر مورد توجه و اقدام عملی مسئولان ذیربط قرارگیرد.