تا سالهای دهه پنجاه هنوز چپق کشیدن بین اهل دود مرسوم بود و ظاهرا در این سالها به مرور پیپ جایگزین یا فراگیر میشود و چپق بعنوان ابزار اهالی دود به مرور منسوخ میشود. حداقل در سالهای اخیر شخصا فردچپقی ندیده ام , در هر حال عمو تعریف میکند در محیط زندگی و محله خود شاهد مواجهه وبده بستان دو فرد چپقی ، اوس عباس وحاج رضا بود که حکایت آن خالی از لطف نیست . اوس عباس شدیدا دودی وچپقی بود و چون چپق همراه نداشت مثل سیگاریهای امروزی از بی دودی بی تاب بود لذا رو کرد به حاج رضا و گفت حاجی چپق داری ؟ حاج رضا که مفت کشی اوسا را بار ها و بارها دیده بود با بی میلی با اینکه منظور اوس عباس را متوجه شد دست کرد در کیسه چپق و چپق خالی را به دست اوس عباس داد . اوسا نگاهی کرد وگفت بی زحمت توتون هم بده چپق رو پرش کنیم . حاج رضا باز هم با بی میلی مفرط چپق را در کیسه توتون گوشه قبا فرو برد و از توتون پر کرد و به او داد . اوسا نگاهی به چپق پر از توتون خاموش کرد و گفت قربون دستت یک آتیش رو هم بیار روش , حاج رضا هم کبریتو کشید و چپقو روشن کرد در این حال اوس عباس که چپق آماده رو در دست داشت شروع کرد به اصطلاح به چاق کردن چپق دوسه تا پک مشتی وپشت سر هم به چپق زد و بعد هم برای کیفیده شدن یک پک اساسی با صدای سوت همراه با باز دم دود به چپق زد و دود غلیظی را از دهان و سوراخ های بینی با فشار و پرحجم بیرون داد . حاج رضا دیگه از این مفت کشی و دود دهی تاب نیاورد و گفت مثل اینکه تو از چپق کشدن فقط همین سوتشو داری؟ ، عمو میگفت حاج رضا خدا بیامرز مرد و ندید که خیلی ها با همین سوت آخر زدن به چپق دیگران و بهره بردن از حاصل کار سایرین گذران زندگی و بعضا ریاست می کنند.
سلام آقا سعید
داستان زیباییه
خوشمان آمد
سلام
زندگی همین است برادر، گاه بر پاشنه سوت چرخیده وگاه برپاشنه کف وگاه چپ وگاه راست.خوبی عمو همین است که تکلیفش با خودش روشن است، در جان کلام بامردم است و پیاده ونه سواره با هر اسمی وایسمی بر روح و جسم مردم.
بسیار جالب و پند آموز بود. به امید روزی که همه سوت آخر چپق خودشان را خودشان بزنند.