ایرانیان و فارسی زبانان همیشه بهار را گرامی میداشته اند چه به لحاظ تعادل در زمان و نشاط در طبیعت و چه به لحاظ مفهومی و یادهای نیکویی که ادیبان ، شاعران و عارفان از بهار داشته اند . توصیف این واژه در فرهنگ فارسی فصلی است مفصل با نظم و نثری موثر و آغاز بهار که نوروز است هم قبل از اسلام و هم بعد از اسلام برای ایرانیان نیکو روزی بوده با نیکو رفتارها و آئین هایی پر معنا و مملو از نشانه های ایمانی و رفتارهای انسانی ، امید آنکه جان و دلمان همیشه بهاری باشد و رفتارمان بهارگونه پرنشاط و سخاوتمند .
بطور قطع و یقیق میتوان گفت که تمامی شاعران پارسی گو از بهارگفته و در وصف و تمثیل آن شعر سروده اند ،بسیاری از آنها را بارها خوانده ایم و حظ وافر برده ایم ، در این مجال مناسب دیدم که ازعبید زاکانی (خواجه نظام الدین عبیداله ) شاعر خوش قریحه و طنز پرداز نامدار ایران در قرن هشتم هجری غزلی بسیار زیبا در مورد بهار را در اینجا بیاورم : باز فکند در چمن بلبل مست غلغله
گشت ز جنبش صبا دختر شاخ حامله
عطر فروش باغ را لحظه به لحظه میرسد
از ره صبح کاروان از در غیب قافله
مست شده است گوئیا کزسر ذوق مینهد
خرده و خرقه در میان غنچه تنگ حوصله
نافه گشا شده صبا غالیه سا نسیم گل
وه که چه نازنین بود گلرخ عنبرین کله
مست شبانه در چمن جلوه کنان چو شاخ گل
گوش به بلبل سحرخواسته جام وبلبله
ای بت نازنین من دور مشو زپیش من
خوش نبود میان ما فصل بهار فاصله
بوسه که وعده کرده ای می ندهی و بنده را
در ره انتظار شد پای امید آبله
ما و شراب و نای و دف صوفی و کنج صومعه
شغل جهان کجا و ما مازکجا و مشغله
دور خرابیست و گل خیز عبید و عیش کن
دور فلک چو با کسی می نکند مجامله
با سلام و درود فراوان خدمت اقای فانیان،از انتخاب شعر زیبای بهار واقعا معلوم هست که شما خوصوصیاتتون هم مثل شعرتون پیچیده وسنگین و در جایش پر معناست.....خیلی عالی بود،پیشاپیش ورودبهار زیبا رو به دوستان تبریک میگویم و امیدوارم که روحشان مثل بهار زیبا و ظاهرشان پر طراوت...متشکرم
روز و روزگارانتان سر سبز و بهری باد