دُرج

وب نوشت سعید فانیان

دُرج

وب نوشت سعید فانیان

یادی از سید محمود دعایی

 دهم خرداد امسال دومین سالگرد در گذشت سید محمود دعایی بود . مرحوم دعایی شخصیتی شریف ، محترم و از بعد اخلاق و سلوک انسانی ممتاز بود ، همه کسانی که با ایشان مراوده و حشر و نشر داشته اند معتقدند که ذره ای تکبر در رفتار او دیده نمی شد ،با شناخت ومراجعات و ملاقاتهایی که شخصا هر از چند گاه طی سالیان متمادی با ایشان داشتم ، همین اخلاق حسنه و رفتارمتواضعانه را از ایشان دیده ام ، یکی از بارزترین خصوصیات اقای دعایی ، مدارا و  ارتباط و پذیرش طیف های مختلف سیاسی و اجتماعی بود ، امری که کمتر در بین سیاستمداران و فعالان فرهنگی و اجتماعی امروز کشور دیده میشود .روزنامه اطلاعات که  طی چند سالیان درازی تحت مدیریت وی بود کم حاشیه ترین روزنامه سراسری و با ریشه بود و این همه به دلیل حضور شخص آقای دعایی و همکاران  ،همفکران و همراه ایشان بود .

درزندگی نامه خود نوشت سید محمود دعایی که در ویژه نامه روزنامه اطلاعات در تاریخ ۱۰ خرداد ماه ۱۴۰۳ منتشر شده است ،  طبق شرح زندگی و فضای عمومی تربیت خانوادگی او از ابتدای زندگی نشان دهنده وجود و حضور فرهنگ صبر ، تحمل و تعامل خانواده با مردمان  و طیف های مختلف فکری و اجتماعی حتی عقیدتی با حفظ تفکر و اعتقادات خانواده است . در متن خود نوشت ، نقل نکته  و خاطره ای به قول آن مرحوم ،  تلخ از دوران نو جوانی اش و هم زمان با کودتای ۲۸ مرداد در کرمان آٌورده است که نظرم را جلب کرد ، چند جمله مورد اشاره را  عینا در اینجا می آورم :

 فرمانده فداکارو شریف شهربانی ( مرحوم سرهنگ سخایی )از افسران حامی دکتر مصدق بود و چون سرلشگرزاهدی روی کار آمد، این افسر ملی بدون هیچ درگیری ، خودش را تسلیم فرمانده نظامی وقت کرمان  تیمسار امانپور ( پدر کریستین امانپور مصاحبه گر ویژه سی ان ان ) کرد تا اگر خواستند محاکمه اش کنند اما آن ها با بی وفایی او را به دست اوباش افسار گسیخته سپردند که نخست از بالای ساختمان به زیرش افکندند و سپس مثله اش کردند . آن روز من در خیابان بودم و به چشم دیدم که چه جنایتی در حق شهید سرهنگ سخایی مرتکب شدند .

توضیح بیشتر ----

 خیابان بالاتر ساختمان مرکزی وزارت امور خارجه  بعد از انقلاب به نام سرهنگ سخایی نامگذاری شده است .

نکته دیگر اینکه منوچهر سخایی خواننده سال های دور که چند سال پیش از این در خارج از کشور درگذشت برادر سرهمگ سخایی مورد اشاره است.


هتصدمین یادداشت

چند روز پیش از این هفتصدمین یادداشت این وب نوشت ،نگاشته شد . اولین یادداشت ها را درخرداد سال ۱۳۹۰ نوشتم ، حدود ۱۴ سال از حضورم در این وبلاگ می گذرد ، بطور متوسط طی این مدت هفته ای یک یادداشت یا  مقاله نوشته ام مواردی به ویژه تعدادی از مقالات در حوزه رسانه در نشریات مختلف انعکاس داشته و منتشر شده است ، در عین حال از ابتدا تبلیغی برای انعکاس بیشتر مطالب نداشته ام تعدادی از عزیزان همواره محبت داشته و لطفشان شامل حال این جانب شده است که از این طریق صمیمانه سپاسگزاری خود را به ایشان اعلام و ابراز میکنم ، برخی مطالب بیشتر از باب یادآوری بوده است و در قامت یک متن و مطلب قابل تاکید نبوده است . با یادداشت هایی که به ویژه از باب یادکرد و قدرشناسی از تعدادی از عزیزان همکار و همراه یا فعال و در عین حال آشنا در محیط های رسانه ای نوشته ام دوستانی با پیام خود و یادآوری های مفید و موثر موجبات  خوشحاالی بیشتر و ارتباط بهتر اینجانب را فراهم کرده اند که از این عزیزان نیز قدردانی میکنم ، یاد کرد از برخی دوستان از دست رفتهای که از میان ما رفته و در قید حیات نیستند، از باب احترام و تکریم بوده و در مواردی صرفا به این دلیل بوده که با کمال تاسف در جای دیگری ندیده ام که از ایشان یادی  به میان آمده و مکتوب شده باشد ، شاید همین مطالب اندک و ناچیز زمینه جستجو ها و یادکردهای کامل تری از اشخاص مذکور بشود .

از همه دوستان ، عزیزان ، مشوقان ، منتقدان و اشخاص محترمی که به نوعی تا کنون محبت داشته اند ، یادآوری و ارشاد و راهنمایی و تشویق داشته اند ،صمیمانه تشکرم میکنم ، امیدوارم در لابلای درد دل ها و گفت گوها ادای دینی به پیشکسوتان و زحمت کشان عرصه های فرهنگ و رسانه شده باشد و بعد از این نیز بهتر و بیشتر بشود .انشالله

نباید پذیرش حوادث و سوانح عادی شود.

کشور ما طی چند دهه اخیر به دفعات دچار حوادث و سوانح متعددی شده است و هر از گاهی مردم به سوگ و عزاداری نشسته اند . این که مردم قدرشناس ، همراه با احساس هستند ، در مصیبت ها ، ناگواری ها و اتفاقات تلخ همراه و پشتیبان هستند واقعیت است که نیاز به اثبات ندارد . در جریان تشییع جنازه رییس جمهور و همراهانش که طی سانحه هوایی جان خود را از دست دادند میلیون ها انسان از شهرها و روستاها به عزاداری و تشییع جنازه جان باختگان پرداختند ، مجالس بزرگ و متعددی در کشور بر پا شد ، این ها هم ارزشمند است و برای داخل و به ویژه خارج از کشور با اهمیت تلقی میشود ، با این همه آیا نمی توان با نظم و مدیریت صحیح و کنترل ها و نظارت های فنی و به موقع جلوی برخی از این رودادهای تلخ را گرفت .؟ در برابر تکریم و همراهی مردم به عنوان مهمترین و معتبرترین عنصر لازم برای یک کشور و حاکمیت مقتدر ،تکرار صحنه های دلخراش و ناگوار ،آسیب پذیر بودن جوانب مختلف کشور را نشان میدهد که مثبت و سازنده نیست ، قبل از هرچیز جان انسان ها ارزشمندترین سرمایه برای کشور و سپس حس و باور امنیت در همه زمینه ها و حتی الامکان مصون ماندن از حوادث و سوانحی که امکان جلوگیری و پرهیز از آن وجود دارد . انشاالله که با تلاش و جدیت مدیریت ها و مسولیت های مختلف ، اوضاع به سمتی برود که پذیرش وقوع حوادث تلخ برای همه عادی و طبیعی نشود.