در سال ۱۳۶۷ وزیر فرهنگ وقت کشور کوبا که به ایران سفر کرده بود با معاون سیایی وقت صدا وسیما ملاقات داشت و نهار میهمان او بود . قرار نهار در رستوران سنتی رواق در خیابان ولیعصر و نزدیک مسجد بلال بود، جایی که در این سالها مجموعه غذا خوری سوپر استار بنا شده است . در حاشیه نهار آقای معاون که البته فرد باسوادی هم بود راجع به چگونگی تبلیغات غرب صحبت میکرد و برای بیان نظر خود چهار چوبی را توضیح میداد که هر حرکت تبلیغات القاءی چند بخش دارد ، محور القاء ،محمل القاء و .. .بنده خدا مترجم اسپانیولی زبان برای ترجمه این مفاهیم درمانده بود ,آهسته از یکی از حاضران پرسید محمل یعنی چه او هم گفت :معانی مختلفی دارد یکیش همان کجاوه ای بوده که در قدیم روی شتر می گذاشتند و در آن می نشستند، دیگری بستر َ. مترجم هاج و واج نگاه میکرد و در این فاصله کلی از ترجمه مطلب عقب افتاد، هیچکدام متوجه نشدیم بالاخره مترجم چی متوجه شد و چی منعکس کرد و از گفته های او وزیر چی دریافت کرد و چند درصد از منظور نظر آقای معاون به او منتقل شد ،همانجا یادم آمد در سالهایی که در شهر خودمان ( یزد ) به دبیرستان می رفتیم، میرزا نوحه خوان پر انرژی محله مان برای رقابت با نوحه خوان های محلات اطراف که به تازگی نوحه های با ریتم و ضربه های بالا میخواندند ، به قول خودش نوحه 9 ضرب جور کرده بود و بعد از مقداری تمرین از بچه ها پرسید. چطور بود؟ آنها گفتند خوب بود ،فقط ما همه به جای توجه به مفهوم و پاسخ و همخوانی ،تعداد ضرب ها را میشمردیم یک وقت نوحه از ریتم نیافتد.