تظاهر به همه چیز دانی ما ایرانیان عادت عجیب بسیاری از ما است . ما کمتر میتوانیم اقرار به ندانستن و آشنا نبودن با موضوعی یا کار و روشی که مورد سوال دیگری است داشته باشیم ، نکته ای که دقیقا خلاف رویه معمول در غالب کشورهای توسعه یافته بویژه غربی هاست . شاید در برابر ایرادات و انتقاداتی که همواره در گفته ها و نوشته ها میشود، ذکر این حسن دیگران و عیب خود بد نباشد . باور اینکه خیلی چیزها را نمیدانیم اگر در خردسالی به فرزندانمان آموزش دهیم علاوه بر جلوگیری از یک روحیه غلط و کاذب ، سبب میشود تلاش و تقلا برای رسیدن به پاسخ ،مجهولات و نادانسته ها بیشتر شود . البته علاوه بر عادت فرهنگی که کمابیش در همه قشرها وجود دارد، باید بپذیریم که سهم رسانه ها در کم توجهی به این معظل و حتی دامن زدن و ترویج آن در عمل بسیار زیاد است .
بارها شاهد بوده ایم که تلویزیون از میهمانان دعوت شده به برنامه که بیشتر از هنرمندان و ورزشکاران هستند در کنار چند پرسش مرتبط با دانش و تحربه آنان ،ده ها سوال از مقولات سیاسی ، جتماعی ، بعضا علمی و . .نیزبعمل آورده است و غالب میهنانان هم غالبا از پاسخ به موضوعات غیر تخصصی امتناع نکرده اند .
یادم است که در سال 1376 همکارانمان دردفتر نمایندگی صدا و سیما در لندن رفته بودنذ به سراغ محققی بنام جان کوپر که تسلط کافی به زبان فارسی داشت و در حوزه تخصصی فلسفه و عرفان کار کرده بود. هرچه آن دوستان خواسته بودند که او به دو سه سوال کلی در مورد زبان فارسی که این محقق انگلیسی برآن مسلط بود پاسخ بگوید. گفته بود من فارسی را بری درک بهتر فلسفه و عرفان و آشنایی با نگاه علمای شیعه به این موضوعات فرا گرفته ام. حوزه تخصصی من فلسفه و عرفان است .هر سوالی در این حوزه دارید آماده پاسخگویی هستم. اما در ارتباط با زبان فارسی معذورم، چون حوزه تحصصی من نیست .
ای کاش ما هم به چنین شجاعتی برسیم . همه راحع به همه چیز نظر ندهیم و نیز برنظر خود اصرار نورزیم .