خدا رحمت کند شخصیت های هنری و محبوبی چون جمشید مشایخی ، داوود رشیدی و محمدعلی کشاورز که در مناسبت های مختلف در جشن های گلریزان ، جمع آوری کمک برای نیازمندان همراهی با بیماران و مشکل گشایی قشرهای آسیب پذیر ، تا آخر با هر زحمتی که بود حاضر می شدند ، حتی مرحوم مشایخی چندبار با اینکه خود وضعیت جسمی مناسبی نداشت ، تازه از بیمارستان مرخص شده بود به اصرار برگزار کنندگان مراسم خیریه یا جشن نفس شرکت می کرد . آقای پرویز پرستویی هم بارها با برنامه های مشابه همکاری کرده و در مواردی برای گرفتن رضایت از خانواده صاحب دم که امکان قصاص مجرم را داشته تلاش کرده است . .
امثال این تلاش ها در کنار هنرنمایی ها و خاطره آفرینی ها، طی سال های متمادی ،شخصیتی را متمایز از سایرین و در ذهن و خاطر مردم ماندگار میکند ،بالاخره به قول حافظ :
نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند نه هرکه آینه سازد سکندری داند
نه هرکه طرف کله کج نهاد و تند نشست کلاه داری و آیین سروری داند
حضور موثر هنرمندان جوانتر ،سلبریتی هایی که در حوزه هایی معروف و مشهور شده اند ، در اینگونه حرکت های مردمی بسیار کمرنگ است ، در عوض در مواردی بعداز فضاسازی های کلی در یک موضوع روز از خارج و داخل اظهار نظری از جانب برخی منعکس میشود که بعضا بعدا مجبور به تصحیح ، تغییر یا تکذیب آن نظرات میشوند . به راستی وقتی یک شخصیت هنری ، فرهنگی در میان مردم زندگی میکند و نبض جامعه در دستش هست ، اگر قرار است نظری ابراز کند چرا منتظر دیگران و فضاسازی های از خارج به داخل و امثال آن می نشیند ، تجربه نشان داده که اکثر واکنش های سیاسی در این راستا همه جانبه نبوده بعضی با خود عهد کرده اند که در این حوزه ورود نکنند ، خوب در سایر مسایل فرهنگی ، اجتماعی چرا برخی باید تابع جو هیجانی و احساسی ایجاد شده توسط دیگران باشند ، چرا خودشان بر اساس فهم فرهنگی اجتماعی از جامعه ای که در آن هستند نظر ندهند ، چرا از محبوبت خود مانند هنرمندان محبوب گذشته در دل توده ها بودند و راه مرحم گذاشتن بر آلام جاری مردم بهره نبرند ، البته در این مسیر صرف اظهار نظر تاثیری ندارند ، مردم می بایست هنرمندان محبوب و خاطره افرینان خود را در مصایب و مشکلات همانطور که در شادی ها جشن و سرورها در کنار و همراه خود بینند . به فرموده سعدی :
تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن به دمی یا درمی یا قدمی یا قلمی