دُرج

وب نوشت سعید فانیان

دُرج

وب نوشت سعید فانیان

افق های کوچک ، مشکلات بزرگ

  این روزها مشکلات بی آبی و تنگناها و ضررهای متعاقب ان بر مردم شریف خوزستان ، همچنین اعتراضات  اهالی مناطق مختلف یکبار دیگر فضای مجازی و حجم بالایی از اخبار و تحلیل ها و نظرات کارشناسی رسانه های مختلف را به خود اختصاص داده است و بار دیگر برخی از مشکللات دراز مدت و بسیار مهم در ساختار جامعه و آنچه که می بایست دغدغه اصلی دولت مردان کشور باشد مرور و بازخوانی شد . طبعا این مشکلات دلایل و زمینه های مختلفی دارد و بخشی از این مشکلات ناشی از برخوردهای نا عادلانه و رفتار خصمانه قدرتهایی مانند آمریکا و همپیمانان  این کشور همانند تحریم طولانی کشور است ، ولی مسلما این همه ماجرا ،یا دلیل اصلی مشکلات نیست . دلیل اصلی نگاه کوتاه مدیران و برنامه ریزان کشور در همه مقاطع زمانی برای عبورکردنو  گذر خود از بحران( و نه حل زیربنایی مسایل ) به انحا مختلف است . اگر همواره نگاه مدیریتی جامع و دراز مدت باشد ، ضمن توجه به اداره مطلوب امور، گام های اجرایی چنان تنظیم و برنامه ها چنان تصویب میشود که به سمت رفع مشکلات کلان ، ساخت زیربناهای مورد نیاز جامعه حرکت شود .

باری به هر حال گذراندن امور امروز و حواله کردن رفع مشکلات به فرداهای موهوم عادت و عارضه دیرپایی است که با درس گرفتن از کشورهای توسعه یافته می بایست از آن فاصله گرفت . حتی در زندگی شخصی و خانوادگی نیز راهی به توجه لازم به مسایل روز و نگاه عمیق و درازمدت به دوردست زندگی برای سرمایه گذاری لازم ، تربیت صحیح کودکان و ترویج فرهنگ امید به آینده نیست . مگر عمر مفید هرکدام از آحاد جامعه چه میزان است و تا کی میتواند در وهم و گمان و شعار بماند . دورنماهای تیره یا گنگ برای هر حرکتی بجز ایجاد یاس و سست کردن اراده ها ثمر و اثری ندارد .

باید به روز بود ، آینده را نیز در نظر داشت و با برنامه ریزی های صحیح و به موقع به مردم جامعه آرامش داد تا توان بیشتر و تفکرات بهترمردم برای توسعه و ارتقای وضع جامعه و آنچه که شایسته مردمان  خوب، باصفا و باظریفیت  کشورمان هست به کار گرفته شود .

نان نظام و ناز به نظام

 در گذشته بارها داستان شکایت بردن  و طرح اختلاف دو زن بر سر مادر بودن و تعلق خاطر داشتن به یک کودک نزد حضرت علی ( ع )را شنیده بودیم ، فارغ از اینکه این داستان و نقل قضاوت منسوب به امام علی ( ع ) که طی آن مادر واقعی به دلیل عشق و محبت بی شایبه مادرانه خود و به ناچار برای پرهیز و جلوگیری از هرگونه گزندی به فرزندش و سالم ماندن او اعلام گذشت میکند ،از حق خود میگذرد، کوتاه میآید و منتظر میماند و طبعا دست آخربه عنوان مادر واقعی شناسایی میشود، روایت آن چقدر دقیق باشد ، تمثیل خوبی برای سنجش اعتماد ، تعلق خاطر و پای بندی افراد در مقاطع مختلف بر مواضع و شعارهایشان است .

درسال های اخیر موارد متعددی از اقدامات ، حرکات و اعلام مواضع طلبکارانه  از کسانی می بینیم و می شنویم که تا به حال خود را عین مادر واقعی نظام یا به نوعی سهامدار و صاحب آن تبلیغ میکرده اند ، ولی رفتارشان مانند مستاجر بی مسولیت یا مادر قلابی بوده است . البته این رفتارها، تا اندک و استثنا، بودند مایه تعجب و بهت دیگران میشدند، ولی  تعدد و تکرار این نوع رفتارها ، توسط اشخاص مدعی در جایگاه ها و موقعیت های مختلف ظاهرا قبح موضوع را نیز از بین برده است.

 رفتار کارگردنی که با سرمایه و رانت نظام به مرتبه مقبولیت رسیده ، ولی برای پیشبرد کارش یا رفع موانعش تهدید به رفتن و ترک کشور میکند ، یا دیگری که چند سال پیش تهیدید خود را عملی کرد ،چند صبایی از وطن دورشد ولی بازگشت ، بازیگری که قهر کرد ،رفت ب،ازی کرد ، تحویل گرفته نشد یا پشیمان شد و برگشت . خبرنگاری که به جای سه سال ماموریت کاری، قریب ده ، ۱۰ سال در ماموریت ماند و طی ان سال ها خود را مدافع سرسخت بلکه سخنگو یا الگوی خبرنگاران سوپر حزب االلهی  وطنی معرفی کرد و سایرین را کمابیش شایسته یا همراه و همردیف این جریان و وطن خواه تلقی نکرد . اما اندکی مانده به بازنشستگی ،حتی تحمل اندک زمان باقی مانده سنوات خود را نکرد ، به آب و آتش زد تا به همان کشوری که بارها اخبار منفی و شرایط نا مساعد آنرا برای هموطنان توضیح داده یا به تصویر کشیده بود برگردد و بنابر شرایط و منافع شخصی خود هیچ توصیه و تاکید بر خویشتن دلاری و صبر و حوصله برای تصمیم گیری و اندکی از خود گذشتگی درپی سالها ماموریت  خارجی را نپذیرفت .

به راستی این قبیل افراد چه موقع راست میگویند ، آنزمانی که از نظام منتفع هستند و خود را نه معتقد به نظام که جزیی از آن و بخشی از اصل میدانستند، یا بعدا که حاضر نشدند و نمیشوند اندکی از فرمول ها و نصایح پیش گفته خود را بپذیرند و از خیر منافع اقلی پس از منافع درازمدت بگذرند ،؟

البته طرح این نکات به هیچ وجه دلیلی بر قبول و پذیرش رفتار طرف مقابل این دلخوری ها و دل آزاری ها و اقداماتی که موجب دلسردی ها و بی انگیزگی ها در افراد طیف های مختلف میشود نیست ، به ویژه که تصمیم گیران و عوامل دلسرد کردن افراد در جامه معمولا از جایگاه دولتی و حاکمیتی برخوردارند و به نام و نیابت از کل کشور ، نگاه و سلیقه خود را اعمال میکنند .

یاد استاد اسلامی ندوشن در بخارا

 مجله پر حجم و پر محتوای بخارا که در این سال ها تقریبا به صورت فصلنامه و چند ماه یکبار منتشر و به قول قدیمی ها به زیور طبع آراسته میشود ،کم سر و صدا ولی مستمر و پیگیر با همت آقای علی دهباشی از سال ۱۳۷۷ تا کنون در حال انتشار است و از متنوع ترین و پربارترین نشریات موجود کشور در زمینه فرهنگ و هنر ایران و جهان  به ویژه ایران شناسی و پاسداشت فرهنگ و ادبیات فارسی است . بخارا از همکاری و آثار بزرگان فرهنگ و ادب کشور بهره می برد و به معرفی شخصیت های برجسته و آثار و تالیفات بزرگان و نام داران عرصه فرهنگ و هنر ایران می پردازد. از ویژگی های این مجله اختصاص بخشی از هر شماره آن به معرفی یکی از شخصیت های فرهنگی یا تالیف و موضوعی مهم و مورد توجه است .

ویژه نامه شماره ۱۴۳ مجله بخارا اختصاص داشت به معرفی خانم دکتر شیرین بیانی استادسالیان درازتاریخ و ادبیات فارسی دانشگاه تهران ، همسر دکترمحمد علی اسلامی ندوشن و شماره ۱۴۴ مربوط به تابستان ۱۴۰۰ آن ویژه نامه مفصلی در معرفی شخصیت میرزا حسن رشدیه دارد که حدودیک سوم حجم مجله با بیش ۶۰۰  صفحه  به آن اختاص داده شده و زندگی ، شخصیت ، تلاش ها و اقدامات  و خدمات مرحوم  رشدیه برای برپایی مدارس و آموزش های تحصیلی به شیوه جدید مورد بحث و بررسی قرار گرفته است  .

در شماره ۱۴۳ برای پرداختن به زندگی فرهنگی ، اجتماعی و خانوادگی خانم دکتربیانی بطور طبیعی از استاد اسلامی ندوش هم بارها یاد شده است ،به خصوص همسر ایشان خانم بیانی از زندگی مشترک ، صمیمی و تلاشگرانه و فعالیت های ماندگار استاد اسامی ندوشن سخن گفته است .

 نکته جالب برای من اینکه علاوه بر بهره بردن از مطالب مطرح شده در مورد این زوج صاحب قلم و صاحبنظر ، درآنجایی که صحبت از علاقه استاد اسلامی از زادگاه خود میشود و اشاره ای که به واگذاری خانه پدری و زادگاهش برای کتابخانه و خانه فرهنگ شده بود، بر انگیزه قدیمی من برای دیدن زادگاه استاد افزود و تصمیم گرفتم ، بلاخره نیت قدیمی خود را برای دیدن ندوشن عملی کنم .  در هفته اول تیرماه (۱۴۰۰ ) به اتفاق دوست عزیزم آقای مجید مزیدی که به منطقه کاملا آشنا است ، برای دیدن زادگاه استاد عازم ندوشن در  فاصله حدود ۸۵ کیلومتری یزد شدیم .

ندوشن که تا چند سال پیش از این ده بزرگی بود، اینک به شهری  از شهرستان میبد تبدیل شده است و در فاصله ۴۵ کیلومتری شهر میبد قرار دارد . ندوشن اب هوایی کوهستانی دارد، با شرایطی بهتر و مطلوبتری از مرکز استان. خانه اهدا شده استاد را که اینک بازسازی و به عنوان خانه فرهنگ ندوشن در حال بهره برداری است از نزدیک دیدیم ، شورای شهر و مردم قدر شناس ندوشن برای گرامیداشت همشهری اندیشمند و سرشناس خود ، میدان زیبا و بزرگ ورودی شهر را بنام دکتر اسلامی ندوشن و میدان دیگری را به پاس خدمات همسر استاد ، سرکار خانم دکتر بیانی به نام وی نامگذاری کرده اند .