در دوران دولت های سابق گاهی بنابر شناختی که از روند حرکت و خط مشی صدا و سیما داشتم و البته کمابیش مخاطبان رسانه و کارشناسان فن با این رویه کاملا آشنا هستند . از نقد یک سویه اقدامات یا سیاست های دولت وقت بدون حضور نماینده آنها یا رعایت انصاف و تعادل در گفتار و نقد موضوع انتقاد میکردم ، در عین حال میگفتم اگر این رویه یعنی نقد بی محابا و به اصطلاح شجاعانه و به تعبیری بی رحمانه اساس رویه صدا سیما باشد مشروط بر این که در همه دوران ها و در قبال همه دولت ها ادامه پیدا کند قابل هضم و پذیرش خواهد بود ، ولی همانطور که پیش بینی می شد با وجود تغییر در مدیریت کلان این رسانه ،خط مشی سنتی صدا و سیما یعنی حمایت همه جانبه و بدون نقد از همفکران و هم جناحی ها به عبارتی خودی ها ادامه یافت ، حمایتی صد درصد و بدون اجازه به رقیب ، مخالف ، کارشناس مستقل برای نقد و طرح نظر
در دوران آقای احمدی نژاد تلویزیون بدون بحث با حضور کارشناسان منتقد از طرح و برنامه هدفمندی و برقراری یارانه ها و به عبارت دقیق تر آزادسازی قیمت ها جانانه و یکجانبه دفاع کرد تا حدی که رییس وقت مجلس از به بحث و بررسی نگذاشتن موضوع در رسانه قبل از طرح و تصویب در مجلس انتقاد کرد ،پس از آن به سرعت برنامه هدفمندی در مجلس تصویب و به قانون تبدیل شد و قانون هم که در ابتدای راه نقد نمیشود. ! ! ؟
در فضای موجود نیز دولت سیزدهم کار خود را بدون آماده سازی اذهان عمومی بنابه تعریف خودشان با جراحی اقتصادی شروع کرد، رسانه صدا و سیما نیز تمام هم و غم خود را بر دفاع ، تقویت مسیر اجرای برنامه دولت و تبلغ تبعات مثبت میان مدت این اقدام گذاشت بدون اینکه حتی به یک نظر متفاوت ، مخالف و مستقل اجازه بحث و نقد داده شود ، عجیب است که این مسیر ناموفق با همه تغییرات مدیریتی و جوان سازی مدیریت هاتکرار شد ، بنابراین تغییر را در کجا باید دید ، آیا بازسازی اعتماد مخاطب فقط با نشان دادن چهره های جدید مدیریتی حاصل میشود .؟ به راستی مدیریت راهبردی صدا و سیما کجاست ، چرا باوجود تغییر مدیدیت ها ،در روی همان پاشنه می چرخد و شیوه همان شیوه قبلی است ،باید پرسید تحول مورد ادعا ! بازسازی اعتماد مخاطب ! جوان سازی و سرحال کردن مدیدیت ها حاصلش کدام است .