حدود بیست روز از نوشتن مطلب قبلی و نگاشتن موضوع به هدر دادن توان ملی کشور میگذرد . توانی که توسط برخی از کسانی که تریبون دارند ، رسمی یا غیر رسمی ، میگذرد ، وضع و فضای عمومی کشور، التهابات و اعتراضات جمعیت هایی از کشور از یک سو و از جهت دیگر پاسخ های مناسب ندادن و اقناع نکردن بسیاری از معترضین از سوی کسانی که موظف به پاسخگویی مناسب هستند و در کنار برخی پاسخ ها و تحلیل های روشنگرانه و گفتگوهای انتقادی ، متاسفانه بدتر از همه صحبت های تند ، بی منطق و بلا وجه برخی که هیچ مسولیتی در پاسخگویی ندارند یا اکر دارند نمی پذیرند باعث شده است که این احساس را به وجود آورد که اصولا مگر کسی آن هم در اوج هیجانات به نوشته این و مقاله آن توجه میکند .
متاسفانه سال هاست که گفتگو کردن، مباحثه و مناظره و نقدعملکردها ، کم و کمتر شده است، الا به ندرت آن هم در موقعیت های خاص . قطعا در اوج هیجانات و معرکه هایی که بیشتر احساسات غلبه میکند کمتر کسی به نصیحت و تذکر و یادآوری و خاطرات و تنبهات تاریخی توجه میکند .
خوب است همیشه و دراز مدت و ماندگار در همه موضوعات بحث و مناظره و اقناع گری در مسایل مورد توجه و نیاز مردم صورت بگیرد .