این روزها فضای عمومی جامعه اعم از فضای واقعی تا فضای مجازی که آنهم بر خلاف نامش بخشی از واقعیت زندگی همه ما شده است، لبریز شده است از خبرها ، تحلیل ها ، تعریض ها ، تاکیدها و واکنش ها نسبت به نقل و نظر ها . . . در این شرایط است که بیش از هر زمان دیگر به شناخت درست از مقوله ارتباطات ، خبر ، رسانه و به ویژه سواد رسانه نیاز داریم . در دوران ضعف و نبود رسانه های پرقدرت مرجع و اعتماد نداشتن بسیاری از مردم به رسانه های عام همانند رادیو و تلویزیون رسمی کشور ، چاره ای نداریم جز تامل و سپس تفکرنسبت به آنچه که می بینیم ، میخوانیم و مخاطبش قرار میگیریم .
چه بسیار نقل قول هایی که از اساس دروغ هستند و در معرض آن ها قرار میگیریم و به عنوان مخاطب نسبت به پذیرش و درک آنها ، موضع و تصمیم مبنی بر قبول یا رد و حتی تصمیم و اقدام عملی هم میگیریم . چه خبرها و نقل هایی که دستکاری شده و راست و دروغ با هم مخلوط شده اند و تفکیک و تشخیص آنها برخلاف آنچه در وهله اول تصور میشود کار آسانی نیست حتی برای کسانی که عمری را با این موضوعات سر کرده اند. طبعا نباید انتظار داشت که مخاطب عادی در جامعه بلافاصله بابررسی و آنالیز دادهای دریافتی ، متوجه درستی و نادرستی آنها بشود .
با این همه پیشنهاد میشود که در این آشفته بازار خبر دهی ، خبر رسانی و وفور نظرها و خبرها و تحلیل ها ، قبل از هرچیزی اندکی تامل و تفکر داشته باشیم ، هر خبری و هر نظری را بلافاصله رد یا قبول نکنیم . زمینه بحث را بشناسیم ، گوینده و سوابق او یا حزب و جریان پشت موضوع و نیز منبع و رسانه منتقل کننده ، میزان اعتبار آن ، سوابق استقلال رسانه ای آنرا بررسی کنیم . البته این همه برای افراد کاملا فعال و کارشناس و مدعی دانش حوزه های ارتباطی و رسانه ای لازم است ولی برای مخاطبان عادی میتوان تنها همان تامل و سپس تفکر را به عنوان مقدمه هر نوع تصمیم و اقدام بعدی تقاضا کرد تا حتی المقدور برداشت ها مقرون به صحت گردد .