دُرج

وب نوشت سعید فانیان

دُرج

وب نوشت سعید فانیان

پشت صحنه های ریز و درشت ( 2 )

  گاهی در کارهای تخصصی  به دلایل سیاسی، مدیریتی ،رفاقتی و امثال آن افراد کاملا بی ارتباط  و بدون تخصص در مسئولیتی قرار میگیرند که قبل از آن حتی یکبار بطور جدی به آن مقوله و موقعیت کاری فکر هم نکرده اند. این مقوله البته در خیلی از موسسات پیش آمده و باز هم پیش میآید .نا آشنایی افراد تازه واردی که مستقیما در جایگاه مدیریتی می نشینند خیلی وقت ها باعث بروز ناهنجاری و البته سبب خنده  سایرین میشود .ا

 اما یکی دو نقل در این زمینه : در سال های 1379 و 1380 به دلیل مسئولیتم به همراه آقای غلامعلی بامداد که تجربه و سابقه طولانی در کار تولید تلویزیون داشت عضو کمیته ارزیابی معاونت بین الملل صدا و سیما بودیم ،مدیر امور عمومی نیز طبق چهارچوب های اعلام شده عضو این کمیته بود او سابقه ای در این زمینه ها یا امور نزدیک به آن نداشت سابقه اش در امور خدماتی شهرداری و قبل از آن کشاورزی بود ،در مذاکرات وقتی میخواست نظری را بگوید از میوه و باغ و امثال آن بویژه پرتقال شاهد مثال میاورد که معمولا با واکنش منفی مدیر تولید مواجه می شد یکروز باز مثال جعبه در بسته پرتقال را آورد مدیر تولید گفت :آقا بحث تولید تلویزیون ،میزان تصویر برداری ،چگونگی تدوین و . . ربطی به پرتقال ندارد . مدیر امور عمومی گفت مثل اینکه شما به پرتقال حساسیت داری خب  مثل  جعبه کیوی است .

در همان سالهای هشتاد هشتاد و یک ،مدیری تازه وارد در یکی از مراکز صدا و سیما که بدون زمینه قبلی به مدیریت منصوب شده بود روزهای اول کار در جمع عوامل تولید مرکز پس از بحث و ارائه نظر با اعتماد به نفس  و جهت استناد آوردن برای سخنش سعی می کند نوار بتاکم حاوی تصویر را  در دستگاه بگذارد هرچه تلاش می کند موفق نمیشود ، بالاخره یکی از حاضران میگوید  ضمن اینکه از فرمایشات شما فیض بردیم ،جسارتا نوار را باید از جلد و قوطی آن درآورید و بعد در دستگاه بگذارید .

صدای بهار

  صدای بهار نام رادیویی بود که دقیقا پانزده سال پیش به کمک تعدادی از دوستداران ایران به زبان فارسی در لندن راه اندازی شد .طبق قانونی در انگلیس میتوان مجوزهایی را برای رادیویی چهار هفته ای گرفت . چند تن از دوستانی که سال ها مقیم انگلیس بودند بر اساس ضرورت و نیازی که احساس میشد از طریق شرکت فرهنگی و تبلیغاتی خود مجوز رادیو را دریافت کردند من بطور مشخص آقای مهندس علیرضا از ایرانیان مقیم و از شرکای آن شرکت را می شناختم او در آن مقطع حدود بیست سال از اقامتش در انگلیس می گذشت .
 از من دعوت شد تا خارج از کار صدا و سیما مسئولیت سرپرستی جمع شش نفره  و اداره کار رادیو را بر عهده بگیرم ، دوستان همکار عبارت بودند از آقای محمود بیغم (حاتمی کیا )مهندس ملکی ، دکترکاویانی ،محسن کمالی ، محمود شولیزاده و همسرش رزیتا پویا، البته دوستان بیشتری حمایت ،پشتیبانی و همکاری غیر مستقیم داشتند .تا قبل از این تاریخ در لندن  روی موج رادیوی عربی بنام اسپکتروم که ظاهرا با حمایت عربستان فعال بود برنامه فارسی یکساعته ابتدا با حضور آقای علیرضا نوری زاده و بعد ظاهرا همان فرکانس به مدت دو ساعت در روز رادیویی که رسما متعلق به سازمان مجاهدین خلق  بود برنامه پخش می کرد .
مجوز صدای بهار همانطور که گفته شد برای چهار هفته بود و زمان شروع به گونه ای انتخاب شده بود که روزهای قبل از نوروز و چهارشنبه سوری سال1375 ،تحویل سال 1376 تعطیلات نوروز تا سیزده فروردین آن سال را در بر گیرد . پوشش رادیو  ،لندن بزرگ (لندن و شهرک های اطراف ) و برخی شهرهای اطراف لندن بود تر تیب پخش برنامه ها عبارت بود از دوساعت در صبح بعنوان برنامه صبحگاهی  با هضای شاد و همراه با ضربآهنگ تند و متنوع  ،یکساعت ظهر (نیمروزی ) با فضای جدیتر ،گفتگوی مذهبی و پخش اذان و چهار ساعت از غروب (شبانگاهی ) برنامه ها  بطور عمده فرهنگی ، هنری و ادبی بود و مباحث اجتماعی بیشتر مطرح می شد،بیشترین بحث در مورد زبان فارسی ، چگونگی تربیت و آموزش فارسی به کودکان تولد یافته در خارج بود ،علاوه بر برنامه های فرهنگی هنری و گفتگوهای زنده اعم از استودیویی یا تلفنی ،یک نوبت صبح و دو نوبت خلاصه و مشروح در شب برنامه خبری زنده اجرا میشد .
مجری برنامه های زنده آقای محمود شهریاری بود که به همین منظور از تهران به لندن آمده بود (البته در آن مقطع برای چند ماه همکاریش با صدا وسیما متوقف بود و برنامه نداشت) خبرها را خانم شولیزاده  بصورت زنده میخواند ،چند برنامه مثل آواها و نواها (موسیقی مقامی و فولکلر ایران ) و برنامه معروف گفتگو در آنزمان که آقای اسماعیل میرفخرایی طی آن با دانشمندان و فرهیختگان ایرانی گفتگو میکرد تنها برنامه های آرشیوی مورد استفاده بودند که از آرشیو صدا و سیما گرفته شده بود .در مجموع برای پخش روزانه هفت ساعت برنامه ریزی شده بود اما به دلیل استقبال بیش از حد مردم برنامه شبانگاهی معمولا بجای ساعت 22 تا ساعت 23 و بیشتر ادامه می یافت .
در برنامه های زنده رادیو با شخصیت های مختلف فرهنگی بویژه هنرمندان گفتگو میشد و بعضی از استادان زبان فارسی  ایرانی و خارجی مقیم انگلستان در استودیو حضور میافتند ،آقای دکتر جلالی که بعدا نماینده ایران در یونسکو شد در آنزمان مقیم انگلیس بود ،و ی چندین نوبت در برنامه ها حضور یافت و در مورد  اشعار حافظ همچنین مولوی صحبت کرد ،پخش صحبت ها و تماس های متنوع شنوندگان همراه با موسیقی ایرانی و گفتگوهای شیرین و پر کشش شهریاری با کارشناسان و استادان فن فضای بسیار صمیمی و مفرحی را ایجاد کرده بود . حضور بیش از یک هفته ای مرحوم منوچهر نوذری در برنامه ها که به دعوت سفارت برای اجرای برنامه ویژه جشن نوروز به لندن آمده بود شور و حال بیشتری به برنامه ها داده بود، از دوستانی که در آن مقطع صمیمانه همفکری و پشتیبانی میکردند میتوان از آقایان سام ، صفایی، روغنی ها ،عاملی و انصاری نام برد.
 بی تردید صدای بهار در زمان خود با وجود کوتاهی دوره فعالیت یکی از موثرترین تاثیرات و بازتاب ها را داشت و مخاطبان زیادی را برای خود دست و پا کرد . در آنزمان هنوز شبکه های ماهواره ای  فارسی زبان توسعه نیافته و وارد رقابت بین المللی نشده بودند ، حدود نه ماه بعداز این پخش شبکه جهانی جام جم در اروپا آغاز شد. اشتیاق مخاطبان صدای بهار کم نظیر بود ،طی حدود یکماه فعالیت رادیو حدود سه هزار به عبارتی روزانه 100 تماس تلفنی توسط مردم برقرار و عمده تماس ها در لابلای برنامه های زنده پخش شد .امیدوارم بتوانم از دوستان مختلف نمونه هایی از تماسهای مردمی و اجرای آقای شهریاری همچنین نامه ها و فکس ها را پیدا و در نوبت و مطلب دیگر منعکس کنم.

خبرنگار شهید غلامرضا رهبر

 همزمان با افتتاح شبکه نمایش از خانواده شهید رهبر در جلسه هیئت دولت تجلیل شد .متاسفانه با گذشت زمان خیلی از شخصیت ها جانفشانی ها و جانبازی ها فراموش میشوند بنحوی که اگر تجلیل های در خور و یادآوری های مناسب نباشد نسل جدید به روال عادی یاد و خاطره ای از این عزیزان نخواهد داشت این یاد و یادآوری نیز بطور مسلم باپیشنهاد و پیگیری همراهان و همرزمان آن شهید که هنوز تعداد اندکی از آنها در گوشه وکنار صدا وسیما هستند صورت گرفته است ولی بهر شکل گرامیداشت یاد شهدا و گرامیداشت کسانی که در شرایط فوق العاده سخت و بحرانی از تمام وجود خود برای ارزش ها و سرزمین خود مایه گذاشتند کاری ارزنده است امیدواریم همه جا و از جمله در صدا وسیما از شهدا ، جانبازان و رزمندگان این مجموعه بزرگ در پهنه وسیع کشور به موقع و در خور یاد شود .

 شهید رهبر از خبرنگارانی است که با وجود جوان بودن و عمر کوتاه کار خبرنگاری به دلیل جسارت و شجاعت در کار و صداقت فردی در زمان حیات خود به سرعت نقش آفرینی کرد او با تهیه گزارش های خبری و البته با امکانات بسیار ابتدائی در موقعیت های کاملا خطرناک جنگی خلائ حضور خیل خبرنگاران را پرمیکرد ،ترسیم  و تصور شرایط کاری آنزمان برای اکثر خبرنگاران فعلی ممکن نیست، کار فیلمبرداری که با دوربین های کهنه اکلر و در شرایط آتشباری مستقیم دشمن تصویر برداری میکرد، فیلمی که می بایست به سرعت به اولین مرکز صدا وسیما که معمولا در آنزمان در جبهه جنوب مرکز اهواز بود برسد و پس از آماده سازی به تهران ارسال شود و به عنوان تنها مستند و اخبار تصویری نبرد در جبهه ها از اخبار شبانه سیما پخش شود و سایر شرایطی که میبایست درزمان دیگری به تفضیل گفت و نوشت

  در خرداد سال 1365 به عنوان مدیر خبر شهرستانهای واحد مرکزی خبر به مرکز صدا وسیمای اهواز رفتم و قرار شدبه پیشنهاد شهید رهبر به بازدید شبه جزیره فاو که در آنزمان به تازگی به تصرف رزمندگان ایرانی درآمده بود برویم ،آنروز امکان ایجاد هماهنگی و تهیه برگه عبور فراهم نشد لذا به پیشنهاد شهید رهبر و به اتفاق او راهی آبادان و بخش های مرکزی شهر شدیم که خالی از سکنه بود آثار تخریب ،بمباران ،اصابت گلوله های توپ و گلوله های خمپاره در همه جای شهر وجود داشت، در این مناطق به کسی برنخوردیم و جز خرابی خبری نبود الا اینکه گاهی گلوله خمپاره ای فرود میآمد تا بزعم دشمن فراموش نشود که شهر زیر آتش مستقیم است. شهید رهبر که بزرگ شده آبادان بود کوچه پس کوچه ها را با مهارت میپیچید گاهی تند که اینجا زیر دید مستقیم دشمن است و گاهی ملایم و آهسته ، تا اینکه در ابتدای کوچه ای ایستاد و در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود گفت این کوچه آبا و اجدادی و آن خانه زادگاه من است ، دلم روشن است که بزودی با رفع بلای دشمن بازسازی اش خواهیم کرد و در آن حضور پر نشاط خواهیم داشت ، تنها چند ماه پس از این  زمان شهید رهبر به لقائ الله پیوست .نام و یادش همیشه گرامی باد .