به نام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ روشنی در دل بیافرو خت
سلام به همه عزیزان،دوستان،آشنایان وجستجوگران عرصه رسانه و فرهنگ ،پس از سالها فعالیت در عرصه فرهنگ و رسانه و حاصل شدن فرصتی و البته بنابر تاکید و توصیه برخی از دوستان تصمیم گرفتم گاهی مواردی از دیدگاه ها،مقالات و نکاتی که احتمال مفید بودنش را میدهم در این وب نوشت منعکس شود . امیدوارم همه گفتگوها تلاشی برای تمرین تحمل نظرات یکدیگر ،بهتردیدن ، بهتر شنیدن و در نتیجه بهتر تصمیم گرفتن باشد .امری که جامعه ما به شدت به آن نیاز دارد .
چرا دُرج
از باب رویه معمول و شیوه مآلوف لازم بود برای وب نوشت حاضر نامی در نظر گرفته شود. برای این مجموعه نام دُرج به معنای جعبه کوچکی که در آن جواهر می نهند انتخاب کردم با این توضیح که "د" به اعتبار همکاری مستمربا دانشگاه و تدریس بیست وچند ساله ام از دانشگاه "ر" به اعتبار حوزه تخصصی و کار رسانه ایم که از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۸ در حوزه های مختلف صدا وسیما کار و مسولیت داشته ام از رسانه و "ج"به اعتبار هفت سالی که مدیریت شبکه جهانی جام جم را بر عهده داشته ام از جام جم برگزیده ام، حال اگر این نام درج هم خوانده شود مشکلی نیست چون معنی گنجاندن و نوشتن مطلبی در کتاب یا مانند آنرا میدهد.
در سال ۱۳۶۹پروفسور رُزنا ، استاد معروف و صاحبنظر روابط بین الملل در آمریکا ،به دعوت دفتر مطالعات وزارت امور خارجه و با پیگیریهای دکتر محمود سریع القلم استاد وقت دانشگاه شهید بهشتی که زمانی دانشجوی پرفسور درآمریکا بوده است به تهران سفر کرده بود. بطور اختصار در مورد آقای جیمز روزنا میتوان گفت که او، نظریه پرداز پر آوازه روابط بین الملل بوده ( درگذشت سال ۲۰۱۱ ) و تلاش کرده است تا تحلیل های سطح خرد و کلان را به هم پیوند زند، او مدل پیوستگی را ارایه داده است و بر عوامل و متغییرهای پنجگانه فرد ، نقش ،متغیرهای حکومتی ،متغیر جامعه و متغییر بین المللی تاکید میکند .در آنزمان مدیر کل واحد مرکزی خبر بودم و تولید برنامه های بررسی و تحلیل های خبری در موضوعات روز ایران و جهان در این مجموعه صورت میگرفت ، لذا در زمان حضور رزنو، از ایشان برای ضبط برنامه ای در مورد آینده تحولات جهانی ونقش کشور های در حال توسعه دعوت کردیم . آن روزها در عرصه بین المللی بحث فروریختن دیوار برلین ، اتحاد دو آلمان، آغاز تحولات منجر به فروپاشی شوروی سوسیالیستی و در کل موضوع نظم نوین بین المللی، در رسانه های جهان ، همچنین در رسانه های ایران مطرح بود. البته اینترنت ، سایت های خبری و فضای مجازی هنوز نبود .تعداد شبکه های رادیو تلویزیونی مجموعا کمتر از ده تا بودند ، روزنامه ها نیز پرتعداد نبودند .
پس از برنامه پروفسور رزنا و دکتر سریع القلم همراه با مدیر و مجری برنامه به دفتر واحد مرکزی خبر آمدند و نیم ساعتی به گفتگو نشستیم . پرفسور رزنا خطاب به ما گفت: می دانید که شما در جای خیلی مهمی نشسته اید چون نقش رسانه ها بویژه تلویزیون در عصر حاضر بی بدیل است .بخصوص بلحاظ تاثیری که بر آگاه سازی جامعه و پیشبرد دمکراسی دارد ،پاسخ دادم قطعا تلویزیون نقشش بسیار مهم است اما این تنها یک روی سکه است وبا توجه به آنچه که از دکتر سریع القلم راجع به نگرانی های پرفسور از سفر به ایران شنیده بودم ،به او گفتم شما تا قبل از این به ایران آمده بودید ؟ گفت خیر، گفتم شنیده ایم که شما از دیدن ماشین های جور واجور در خیابان های تهران تعجب کرده اید و منتظر دیدن شتر و گاری وکالسکه بوده اید یا می ترسیده اید که مردم در فرودگاه به جرم آمریکایی بودن به شما حمله کنند، این باور را از کجا آورده اید. ؟جز از طریق رسانه ها ؟پاسخ داد ، همین طور است، گفتم این همان روی دیگر رسانه هاست که می تواند شخصیتی همانند شما راکه استاد مسلم ومطرح عرصه روابط بین الملل در سطح جهان هستید، تحت تاثیر قرار دهد. این سخن برایش جالب بود و تایید کرد . البته پرفسور رزنا چند سوال هم از میزان آشنایی مان از سایر کشورها کرد ، اینکه کجا ها رفته ایم . . .و در مجموع گفتگوی خوبی داشتیم.
دکتر سریع القلم چند ماه بعداز این به ما گفت پرفسور رزنا پس از باز گشت به آمریکا ، در شرحی که طی مقاله ای در یکی از نشریات بین المللی ، راجع به سفر خود به ایران نوشته بود ، اشاره ویادی نیز به همین گفتگوی کوتاه مان کرده بود.
اگر خداوند توفیق دهد بنا دارم به مرور خاطرات رسانه ای همچنین خاطرات فردی آن میزان که فایده جمعی وعام در آن میبینم بنویسم و منعکس کنم البته این موارد شاید به زعم خیلی عجیب و غریب و متفاوت نباشد ولی مطمئنم برای اهل رسانه و فرهنگ خالی از لطف نیست بویژه ترسیم فضای عمومی و شرایط و موقعیت جامعه در سال های مختلف میتواند برای جوانتر ها جالب باشد البته امیدوارم اینچنین باشد