نوروز قدیمی ترین عید و جشنی است که در کوران تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران در تاریخ چند هزار ساله ایران ایران حضور و ظهور داشته است . نوروز را حتی به دوره مادها و قبل از آن ربط میدهند و از دوران هخامنشیان آثار و نشانه هایی از آن به جا مانده است . دوران ساسانیان اوج تبلور جشن های نوروزی بوده است یا می توان گفت بیشترین نشانه ها از آن دوران باقی مانده است . آن چه که از قدمت و دیرپایی این عید مهم تر است ، هم محتوای فرهنگی این عید و مناسبت است و هم گستره جغرافیای تاریخی آن ، به نحوی که یکی از پر رنگ ترین مراسم ها و نشانه های زنده و پویای جغرافیای ، فرهنگی تاریخی ایران بزرگ نوروز است با همه زیبایی ها و تفاوت های اندکی که در سرزمین های جداشده از ایران بزرگ به جا مانده است، نوروز بسیاری از سرزمین های همسایه ایران فرهنگی را نیز تحت تاثیر قرار داده است . امروزه نورزوز در بیش از ۱۵ کشور جهان به عنوان یک عید با تعطیل کردن یک روز تا یک هفته یا بیشتر جشن گرفته میشود و در ده ها کشور ، جمعیت های بزرگی از مردم نوروز را پاس میدارند .
سنت های نوروز سرشار از معنا ، طراوت و رسوم با معنا آمیخته با نشانه های قوی فرهنگی است .دید و بازدید های نوروزی معمولا پرطراوت تر و به یادماندنی تر از بقیه است، چون رعایت حال بزرگ و کوچک ، پیشکسوتان، سرزدن به بزرگان فامیل ، ادای صله ارحام ،سرکشی و دلداری به بیماران ، نواختن و پذیرایی از کودکان ، شاد کردن نیازمندان ، این ها از اصول دید و بازدید های نوروزی ، چه بسیاری از کسانی که دور از ما هستند یا به لحاظ جغرافیایی و یا به لحاظ ارتباطات فامیلی از خویشاوندان دور هستند ،اماحداقل در ایام نوروز ،زمینه و فرصت دیدار آنان فراهم میشود. بسیاری هستند که در لحظه تحویل سال، حال متفاوت و تحول روحی پرارزشی را تجربه میکنند و تصمیمات موثری برای طول سال پیش رو میگیرند.
یاد درگذشتگان در روزهای نزدیک به نوروز و سرزدن و دلجویی از بازماندگان و خانواده های عزیز از دست داده در تعطیلات نوروزی، از رسوم ارزشمند نوروزی است .در بعضی مناطق اولین عید بعد از فوت یک فرد را نوعید میگویند ، در اکثر مناطق کشور به طورکلی روزهای نوروزی یادی از درگذشتگان میشود .
در مورد رسوم و سنت های مختلف برگزاری جشن نوروز صحبت های فراوانی توسط کارشناسان شده است ، جشن های نوروزی از جشن و آیین چهارشنبه سوری شروع می شده و تا جشن و سنت سیزده بدر ادامه می یافته است و هرکدام فلسفه و تعریف و جایگاهی داشته اند .
در اینجا چند نکته جالب در مورد هفت سین را که یک کارشناس فرهنگی ابراز کرده است بیان میکنم ,، به گفته کارشناس مذکور ، از ویژگی های سفره هفت سین ایرانی است که سین ها همه خوراکی هستند ، نامشان پارسی است و تنها از یک واژه تشکیل شده است . سیب ، سرکه ، سمنو ، سبزه ، سماق یا بقول آن کارشناس سماک ( به فارسی ) سیر و سنجد ، این هفت سین نیز هرکدام سمبل و معرف یک خاصیت مثبت و سازنده است .بنابراین حتی انتخاب سین ها هم با حکمت و معنا همراه اند . امیدوارم سنت های سازنده و ارزشمند ایرانی در نسل های امروز و فردای این مرز و بوم تداوم یابد و ایرانی همواره ایرانی بماند .
این روزها با وجود حضور وسیع ویروس نا میمون کرونا در همه جای کشور ، محدودیت ها و تلخی های مختلف ناشی از این بلیه جهانی ،همچنین فشار کمرشکن تورم و گرانی همه نیازهای زندگی روزمره ، باز هم نمیتوان از نوروز و عیدی و بوی بهار برای کودکان و کوچکترهای خانواده نگفت ، طبعا قانع کردن کودکان به نپوشیدن لباس نو یا نخوردن آجیل و میوه برای اقشار کم بضاعت ، در طول سال سخت است ، اما این ایام سخت تر است ، چون در جامعه برخی دارند ، برخی ندارند، بعضی میتوانند ، بعضی نمیتوانند ، توجیه کردن بچه ها در خانواده های نادار و کم بضاعت به رعایت پروتکل های بهداشتی و رعایت موازین برای درگیر نشدن با بیماری به مراتب آسانتر است ، چون اپیدمی کرونا ، دارا و نادار ، ثروتمند و فقیر نمی شناسد و همه اقشار برای پرهیز از آن تلاش میکنند ، اما لباس نو ، عیدی ، تفریح و عید دیدنی های با پذیرایی های متفاوت را عده ای به هر صورت دارند و اینکار ، وضعیت رابرای آنهایی که ندارند و نمیتوانند ،بسیار سخت تر میکند. توجیه و اقناع کودک خردسال برای نداشتن ، نخوردن و نپوشیدن نوروزی تقریبا غیر ممکن است، بنابراین در حد توان و محدوده اثر گذاری خود میتوانیم این ملاحظات را رعایت کنیم ، هرکدام از ما میتوانیم با مهربانی و امید آفرینی به نحوی آبرومندانه دلی را شاد کنیم ،.
همین تلاش ها ، همراهی ها وتوجهات میتواند اتمسفر سنگین محیط ما ، تلخی ها و خستگی های اطرافیان مارا تا حدی تلطیف و دل هایی را شاد کند . قصدم نصیحت نبوده و نیست ، که هم تکراری است و هم کم یا بی تاثیر ،انشاالله که در روزهای پایانی سال کهنه و ورود به سال نو، مهربانی هادر جامعه بیشتر و بیشتر و ناکامی ها و نامرادی ها کمتر و کمتر شوند و آینده ای دلچسب و امید بخش پیش روی ملت ایران به ویژه نسل جوان باشد . پیشاپش نوروزتان پیروز و هر روزتان نوروز باد
بچه های دیروز دبیرستان سلمان فارسی که ازشان یاد میکنم و تا بحال دو مطلب دیگر هم از خاطرات دوران دانش آموزی آن دوستان در این وبلاگ نوشته ام ،حالا اکثرا بازنشسته شده اند و بعضی دارای نوه هستند. به عبارتی دوستان دانش آموز سال های ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ که آنزمان با ایشان مرتبط بوده ام حالا متوسط سنشان حدود ۵۲، ۵۳ سال به بالاست . قبلا نوشته بودم که با سه چهار تن از آن دوستان ارتباطمان را حفظ کرده ایم به ویژه آقای داود عزیزی و آقای محمد رضا سبزه ، با آقای داود اللهیاری و آقای قهرمانی نیز تا مدت ها در ارتباط بوده ایم . دوست دیگری بنام آقای حسین احمدی نیز با محبت و تلاشی که داشته است از حدود سال ۱۳۸۶ در ارتباط شده ایم و گاهی سراغ دوستان را میگیریم .به واسطه دوستان از فعالیت های آقای یونس باقری دانش آموز فعال آن روزها و محقق و قرآن پژوه سالهای بعد همچنین محمد رضا توپچی دانش آموز آرام و متین آن سال ها و قهرمان کشتی کشور و آسیا و پهلوان کشور در سال ۱۳۶۸، چند سال های دبیرستان اطلاع دارم.
همین دیروز دوستی بنام آشنا ذیل مطلب خاطرات دبیرستان سلمان فارسی که اصل نوشته آن مربوط به سال ۱۳۹۰ است ،پیغام گذاشته بود، اظهار لطف کرده بود و خواسته بود که در مورد حال و هوای آنزمان و دوستان دانش آموز و خاطرات مشترکشان باز هم بگوییم و تعریف کنیم ، واقعیت این است که مطلب حاضر نه مقاله است نه یادداشت فرهنگی یا رسانه ای صرفا یاد و ذکر خیری است از صفا و صمیمیت های تکرار ناشدنی جمعی از همراهان سال های خاص در زندگی مان ، سال هایی که هنوز مرام و معرفت بچه های جنوب شهری و صفا و صمیمت مردم این سامان رنگ نباخته بود .
بیشترین انگیزه ام برای این یادآوری دعوت از دوستان دانش آموز در آنزمان است که اگر به هر دلیل و شیوه ای در جریان قرار گرفتند ذیل این یادداشت پیام بگذارند و یا به دوست دیگری اطلاع دهند ، شاید جمع بیشتری از احوال هم مطلع شوند .
شخصا طی سالهای گذشته در کنار کارها و گرفتاری های روزمره برای یافتن عزیزان و ارتباط با دوستان قدیمی تلاش کرده ام . هفته اول مهر سال ۱۳۹۵ بعد از مدت های طولانی( ۳۵ سال ) به منطقه ۱۷ آموزش و پروش و محل قبلی دبیرستان در دو راهی قپان ، خیابان عبید زاکانی، کنار خط آهن تهران تبریز سر زدم ، خیلی چیزها عوض شده بود ، بقول یکی از دوستان دبیرستان قدیمی هم سرجایش نبود ، خیلی پرس وجستجو کردیم بالاخره دبیرستان تازه مرمت شده ای به ما نشان دادند که روی تابلو آن نوشته بود دبیرستان شهدای دانش آموز ، هفته اول مهر بود و تعدادی از دانش آموزان در حال کمک کردن برای جابجایی وسایل و استقرار دبیرستان بودند . لابد سایر دانش آموزان هم که بعید است که در زمان مراجعه بیش از نیمی از تعداد نزدیک به جمعیت ۲۰۰۰ نفر سال ۱۳۶۰ باشند، در منزل منتظر اتمام نقل و انتقال بوده اند ، به دفتر مدیر سر زدیم مدیر جوانی در دفتر دبیرستان که معلوم بود تازه منصوب شده ، و حواسش هنوز متمرکز نبود در حال استقرار بود . نتوانستم در زمان کوتاه ده دقیقه ، یک ربع قضیه و پیشینه ۳۵ سال قبل دبیرستان را برایش تعریف کنم ، تنهاگفتم ۳۵ سال پیش در این دبیرستان مدیر بوده ام و در همانحال بسته کتابهایی که برای اهدا همراه برده بودم ،تقدیم و اضافه کردم که مختصر اینکه ، کتابی از کتابخانه دبیرستان از سال ،۱۳۶۱ نزد من مانده بود ، به همراه تعدادی کتاب تازه که مناسب مقطع دبیرستان است برای تقدیم و تحویل به کتابخانه دبیرستان سلمان فارسی خدمت شما آورده ام ، مدیران جوان هم گفت بسته کتاب را همان گوشه بگذارید ، معاونان که سرشان خلوت شدمیگویم بررسی کنند اگر مناسب بود! در کتابخانه بگذارند ، تشکر کردم و آنجا را ترک کردم .