گفتن از ریا و تظاهر در رفتارهای علنی بسیاری از افراد موثر ، تصمیم گیر و مدیر در جامعه سخن جدیدی نیست ولی نگرانی و خطر اصلی از همین عادی شدن رفتارهای متظاهرانه در حوزه فرهنگ ، سیاست و سایر شئون است که هویت ایرانی اسلامی ما را نشانه رفته است .
وقتی خبرهای مربوط به سفر رونی کلمن قهرمان بدنسازی جهان به ایران را میخواندم و برنامه هایی که دعوت کنندگان برای او ترتیب داده بودند از جمله حضور در بهشت زهرا ،دوباره به فکر نقش سازنده رسانه ها در تصحیح این رفتار غلطی که کم کم به عادت تبدیل شده است افتادم .نقشی که رسانه ها میتوانند در اصلاح رفتار برنامه ریزان و مسئولان داشته باشند و یا خدای نکرده در تشدید فضای آغشته به ریا و دورویی ، گاهی برخی از تظاهر ها آنقدر رو و علنی و در انظار مردم است که جز خجالت مخاطب فهیم و ناامیدی از حل و رفع این رویه بازتاب و دستاوردی ندارد . گاهی حتی آنهایی که از طریق حضور در رسانه ها به اعتبار و شهرتی رسیده اند آنقدر خود عامل و ناشر ریا و تظاهرند که پیام و حاصل این نوع برنامه ها جز افزودن این جو و تشدید ریا و چاپلوسی ثمر و اثری در برندارد .تظاهر برخی هنرمندان به حال و هوا یی که هیچ تناسبی با زندگی واقعی آنها ندارد . دریافت های آنجنانی برخی مداحانی که مشوق ساده زیستی هستند و فعالیت های اقتصادی یا گرفتن دستمزده های چند میلیونی از اجرا توسط مجریانی که همواره مردم را به کنار آمدن با مشکلات سهل گرفتن رندگی و ساده زیستی دعوت و تشویق می کنند همه و همه می تواند در افزایش جو ریا ، تظاهر و دو رویی کم کند امیدوارم ارباب جراید و کارشناسان فهیم رسانه ها به سهم خود با برخورد تخصصی و پای بندی به اهداف مردمی در به سازی و مسولانه ساختن رفتار مدیران ، برنامه ریزان و تشویق جوانها، آینده سازان این جامعه به رفتارشفاف و برخوردهای متعادل و بدور از ریا موفق باشند .
سال نو از راه رسید امیدوارم سال جدید برای همه ملت ایران سالی سرشار از خوبی ها ،نشاط ، آرامش و موفقیت در عرصه های داخلی و خارجی باشد و . . .
سالی که بیش از گذشته زحمات پیشینیان را در عرصه های فرهنگی و هنری پاس بداریم ، به دلیل برخی انتقادات کل زحمات دیگران را نادیده نگیریم ، همانطور که برای خود حق و سهم در حوزه های مختلف قایلیم برای دیگران نیز سهمی قایل باشیم ، در عرصه های فرهنگی و رسانه ای تا آنجایی که به وحدت و اساس امنیت ضرر نمی زند نقد و انتقاد سایرین را پذیرا باشیم، به اندک اختلاف و تفاوت نظر راه را بر بیان دیگران نبندیم ،همانطور که به یرخی حوزه ها اهمیت میدهیم به بقیه هم توجه کنیم .
مثلا همانطور که در حوزه ورزش به فوتبال توجه میکنیم به کشتی ، وزنه برداری ، بسکتبال ، والیبال و . . اهمیت بدهیم . همانطوری که به برخی از هنرمندان در رادیو تلویزیون توجه میکنیم به بقیه هنرمندان هم توجه کنیم . همانطور که به هنرمندان توجه میکنیم به سایر اقشار هم توجه کنیم مثلا به مغلمان ، صنعتکاران هم توجه کنیم .
سهم برنامه های شاد و مفرح را در رسانه ها بالا بریم چون مردم ما به شدت به شادی و نشاط نیازمندند . امیدوارم همواره شاد باشید و دیگران را شاد کنید
در کتاب شازده حمام نوشته دکتر محمد حسین پاپلی یزدی که شامل خاطرات و نوعی نقد اجتماعی توسط نویسنده است به نکات و تعریف های جالبی از گوشه ها و نکاتی از فرهنگ همزیستی مردم این مرز و بوم در گذشته های نه چندان دور برمی خوریم که جالب است . پروفسور پاپلی چون از سنین نوجوانی خاطرات خود را یادداشت کرده است به جامعه شناسی علاقه داشته و نهایتا دکترای جامعه شناسی خود را از دانشگاه سوربن پاریس اخذ کرده است بیان جالبی از خاطرات دوران کودکی ، نوجوانی و جوانی خود در یزد ،مشهد ،تهران و مسافرت در شهرهای مختلف ایران طی سالهای دهه سی چهل و پنجاه دارد . برخی از نوشته ها و تعابیر وی در این زمینه را با استفاده از جلد سوم کتاب منتشره در سال 1391 صرفا باز نویسی میکنم .وی از جمله در بحث سفر تحقیقی دوران دانشجویی به ایلات و طوایف اطراف قوچان و شیروان در سال های 1347 و 1348 می نویسد :
حساب شهرهای مدرن امروزی اروپا با شرایط سنتی آن ها جداست . تا زمان جنگ بین الملل دوم در کمتر شهر اروپایی اقلیت ها با آرامش زندگی میکردند . من که از یزد می آمدم برایم همزیستی ادیان عادی بود . ولی این امر برای برخی دانشجویان که از شهرهایی با مردمان یکدست می آمدند جالب بود . مهم ترین درسی که باید از جامعه سنتی خود بیاموزیم و به آن افتخار کنیم ، همزیستی مسالمت آمیز است . همزیستی آدم هایی با قومیت ها ، ادیان ، مذاهب ، زبان ها ، لباس ها و خوراک های مختلف .این آدم ها همه در یک شهر یک محله و یک کوچه و گاه در یک بند با هم زنئگی می کردند . شهرهای شمال خراسان عالی ترین موزه مردم شناسی اند . عالی ترین نمونه شهرهای همزیستی مسالمت آمیز بوده و هستند . قدر این ارزش ها را بداریم و آن را پاس بداریم و ترویج کنیم .
. . . در این شهرها بخصوص بجنورد ، کرد ، ترک ، فارس ، ترکمن ، شیعه و سنی و کمی بلوچ و تات ، یهودی و ارمنی با هم زندگی می کردند . در کمتر شهر کوچک و سنتی اروپایی چنین مخلوطی از اقوام را می توان یافت .