دُرج

وب نوشت سعید فانیان

دُرج

وب نوشت سعید فانیان

به پیشواز بهار

ایرانیان و فارسی زبانان همیشه بهار را گرامی میداشته اند چه به لحاظ تعادل در زمان و نشاط در طبیعت و چه به لحاظ مفهومی و یادهای نیکویی که ادیبان ، شاعران  و عارفان از بهار داشته اند . توصیف این واژه در فرهنگ فارسی فصلی است مفصل با نظم و نثری موثر و آغاز بهار که نوروز است هم قبل از اسلام و هم بعد از اسلام برای ایرانیان نیکو روزی بوده با نیکو رفتارها و آئین هایی پر معنا  و مملو از نشانه های ایمانی و رفتارهای انسانی ، امید آنکه جان و دلمان همیشه بهاری باشد و رفتارمان بهارگونه پرنشاط  و سخاوتمند .
 بطور قطع و یقیق میتوان گفت که تمامی شاعران پارسی گو از بهارگفته و در وصف و تمثیل آن شعر سروده اند ،بسیاری از آنها را بارها خوانده ایم  و حظ وافر برده ایم ، در این مجال مناسب دیدم که ازعبید زاکانی  (خواجه نظام الدین عبیداله ) شاعر خوش قریحه و طنز پرداز نامدار ایران در قرن هشتم هجری غزلی بسیار زیبا در مورد بهار را در اینجا بیاورم :
    باز فکند در چمن بلبل مست غلغله   
                                             گشت ز جنبش صبا دختر شاخ حامله
    عطر فروش باغ را لحظه به لحظه میرسد 
                                              از  ره صبح  کاروان  از در غیب  قافله
    مست شده است گوئیا کزسر ذوق مینهد
                                         خرده و خرقه در میان غنچه تنگ حوصله
    نافه گشا شده صبا غالیه سا نسیم گل   
                                            وه که چه نازنین بود گلرخ عنبرین کله
    مست شبانه در چمن جلوه کنان چو شاخ گل
                                          گوش به بلبل سحرخواسته جام وبلبله
    ای بت نازنین من دور مشو زپیش من  
                                              خوش نبود میان ما فصل بهار فاصله 
    بوسه که وعده کرده ای می ندهی و بنده را 
                                                   در ره  انتظار شد پای امید  آبله
    ما و شراب و نای و دف صوفی و کنج صومعه 
                                          شغل جهان کجا و ما مازکجا و مشغله
    دور خرابیست و گل خیز عبید و عیش کن  
                                         دور فلک چو با کسی می نکند مجامله

شازده حمام

 شازده حمام نام جالب و متفاوتی است که آقای دکتر حسین پاپلی یزدی بر کتاب خود "گوشه  ای از اوضاع اجتماعی شهر یزد دهه۴۰-۱۳۳۰-"نهاده است و تا کنون دو جلد از آنرا بقول قدیمی ها به زیور طبع آراسته و به چندین چاپ رسیده است. این کتاب که خاطرات شخصی آقای پاپلی است اوضاع و احوال اجتماعی سالهای دهه سی و چهل شهریزد و کمابیش اوضاع عمومی جامعه آن مقطع کشور را نشان می دهد . کتاب دارای یکی از بی پیرایه ترین و شفاف ترین متن ها و نوشته هایی است که بعنوان خاطرات و شرح رخدادهای اجتماعی نوشته شده است . نویسنده در مواردی حتی ملاحظه مصالح شخصی و خانوادگی خود نیز نکرده و در کنار تلاش ها و اقدامات سازنده افراد ، بی پرده اشکالات ، انحرافات ،مشکلات و کمبودها را بیان کرده است . این کتاب تاکنون در محافل مختلف علمی و فرهنگی با حضور نویسنده یا بطور مستقل در مطبوعات مورد بحث و نقد قرار گرفته است با این وجود ذکر نکاتی چند از این کتاب بنطرم جالب میآید :
  ۱-  کتاب در موارد زیادی  همانگونه که در بیان نویسنده نیز آمده است به جغرافیا ، اشخاص و     مکان ها در شهر یزد اشاره دارد ولی موضوعات و نتایج آنها فراگیر است.
 ۲ - بدلیل شرایط ویژه نویسنده در همکاری او در نوجوانی با یک گاراژ اتوبوس رانی و محل تردد مسافران از هر قشر و طبقه زاویه نگاه و اطلاعات او جالب و متفاوت است ،امروز هم با همه تحولات و  تغییرات تکنولوژیک اگر  کسی از این منظر نگاه کند جالب است .
  ۳-  حافظه خوب نویسنده و  نقل یادداشتهایی که در آن سالها برداشته است بسیاری از تغییرات  اجتماعی  را در طول چند دهه اخیر بخوبی نشان میدهد.
 ۴ -  با اینکه دکتر پاپلی کتاب خود را بعد از بازنشستگی از استادی دانشگاه و حدود چهل سال پس از سالهای مورد بحث نوشته است ، استمرار توجه و تعقیب و تکمیل برخی از موضوعات و پیگیری و بیان فرجام و عاقبت بعضی از افراد مطرح و نقش آفرین در خاطرات در دو ،سه یا چهار دهه بعد بسیاری از  وقایع را معنی دار و عبرت آموز کرده است .
  ۵-  یادآوری های نویسنده از حدود شش سالگی و نیز یادداشت برداری و نوشتن برخی نکات در سنین ده ،دوازده سالگی و بازگو کردن و نشر آنها پس از چهل سال و پرده برداشتن از راز  برخی از افراد در حالی که هنوز در قید حیات اند هشداری است به کسانی که حداقل در این دنیا  منتظر برملا شدن اعمال و یادآوری کارهایشان نیستند و اینکه باید حتی در این دنیا نیز منتظر برملا شدن  رسوایی ها یا مشخض شدن گذشت ها و خیر خواهی هابود .
 ۶ -  نویسنده در بیان خاطرات دوران کودکی و نوجوانی خود بخوبی مختصات یک جامعه سنتی ،نبود امکاناتی چون برق یا وسایلی چون تلویزیون راتوضیح می دهد و از جایگاه بعضی از مکان های اجتماعی آن زمان مثل حمام های عمومی یا مکان های پهلوان پروری مانند زورخانه سخن میگوید و از برخی مشاغل یاد میکند که امروز از بین رفته اند، مواردی که برای نسل حاضر ملموس و در دسترس نیستند اما جالب و آموزنده اند .
 ۷ - در کنار همه مشکلات و ناگواریهای زندگی و برخی اتفاقات جالب ، شرح همزیستی اقلیت های مذهبی با اکثریت مسلمان همچنین مشارکت جمعی در برخی رویدادها و مناسبت ها شیرین و دلنشین است و گویای روح تعامل همچنین تسامح و تعادل ایرانیان است که نویسنده بخوبی توانسته است آنرا ترسیم و منتقل کند .
  ۸-  از نگاه رسانه ای بدون تردید شرح خاطرات و سرگذشت جهره های معرفی شده در کتاب می تواند خمیرمایه و  داستان  ده ها فیلم و سریال حاوی شناخت گذشته ، فراز و فرودهای اجتماعی همراه با ظرایف زندگی نسل پیش ایرانیان و  عبرت های فراوان باشد.

جایگاه اختصاصی روحانیان

 
 وقتی ازدروازه قرآن یزد وارد شهر میشوی،از امام زاده سیدجعفر می گذری و نزدیک به سه کیلومتر مستقیم داخل شهر حرکت میکنی ،اوایل خیابان مطهری سمت چپ در محوطه ای روی تابلو بزرگی نوشته شده "جایگاه اختصاصی روحانیان "، اینجا جایگاه سوخت و پمپ بنزین  متعلق به خانواده ای با نام فامیلی روحانیان است تا آنجا که در خاطرم هست این جایگاه سوخت ازسالها قبل به همین نام و در همین محل بوده است . البته این جایگاه و نام آن برای یزدی ها معمول و عادی است اما از اینکه چند بار ایمیل هایی با عکس جایگاه و بدون شرح دریافت کردم احساس کردم که در این فضای به شدت سیاسی، موضوع برای برخی جالب و سوال برانگیز است و بنظرم رسید که چه خوب شد که نام صاحب جایگاه روحانیون یا روحانیت نیست و گرنه موضوع علاوه بر سیاسی بودن جناحی هم می شد .