دُرج

وب نوشت سعید فانیان

دُرج

وب نوشت سعید فانیان

مرشد محمد مرادی

 یاد از مرشد مرادی به دلیل جایگاه و تاثیری است که این استاد و مرشد بر کار مرشدی و هدایت زورخانه بعنوان یکی از رسانه های موثر در گذشته نه چندان دور و سبک و سیاق منحصر به فردش در بین مرشدان دوران معاصر داشته است .  دلیل دیگر این یاد خاطرات زیادی است که از درک و دیدار نزدیک اجرای  مرشد در سال های اوج کار ایشان داشته ام .
طی سالهای 1353 و 1354 که دو سال آخر دبیرستان را در یزد می گذراندم  بارها و بارها عصرها در مسیر  باز گشت از دبیرستان به عشق شنیدن صدای مرشد و زمزمه های معروف او بویژه توسل و یاد مولا علی (ع ) که ورد و ذکر همیشگی مرشد بود در زورخانه جنب میدان قیام یزد (میدان شاه سابق ) زورخانه تختی فعلی ساعتی را به تماشای مراسم زورخانه و اجرای مرشد مرادی می نشستم .در آن زمان چند زورخانه دیگر نیز در یزد فعال و پر رونق بودند اما لحن مرشد مرادی و آهنگ ضرب او از بقیه ممتاز و متمایز بود. بعضی از روز ها میاندار زورخانه پهلوانی بود که او را پهلوان محمد می نامیدند با قامتی استوار ، بدنی ورزیده و وزنی حدود  110  کیلو با پیراهن ورزشی و شلوار باستانی ضخیم(نطعی ) همراه با نقش بته جقه  ،وقتی که پهلوان میاندار برای شروع حرکات ورزشی از حضار ، ورزشکاران بویژه سادات و مرشد زورخانه اجازه میگرفت و گاهی درجا در وسط گود  زورخانه پشتک و وارو میزد  ورزشکاران و چند تماشاگر زورخانه را به وجدمیآورد .هماهنگی میاندار و مرشد مثال زدنی بود و مرشد وقتی اجراهای هماهنگ ورزشکاران را می دید صدای مردانه و دم گرم خود را رها میکرد و با همراهی ضرب بزرگی که در دست داشت به خواندن اشعاری در مورد مفاهیم  اخلاقی ، پهلوانی و فتوت ایرانی و مدح ائمه (ع ) با ریتم های متنوع  در دستگاه های موسیقی ایرانی می پرداخت .
  مرشد مرادی اصالتا اصفهانی بود ، در نوجوانی به یزد مهاجرت کرده ، دراین شهر ماندگار شده  و  به شکوفایی و اوج کار خود رسیده بود . در سال های اولیه دهه پنجاه شمسی مرشد بخوبی در یزد شناخته شده و مورد توجه بود .مرشد مرادی سپس با شرکت در جشنواره بزرگداشت فردوسی(توس ) که از سال 1354 در توس برگزار شد مورد توجه بسیاری از کارشناسان ورزش باستانی قرار گرفت . متاسفانه در سال های اولیه پس از پیروزی انقلاب چند سالی سراغی از وی گرفته نشد گرچه همچنان کمابیش در زورخانه و در همان محدوده فعال بود پس از مدتی به مرور فعالیت های وی بیشتر شد. با این وصف به موقع از صدا ی رسا و اجراهای استادانه ، متنوع و موثر او بجز چند قطعه  از کارهایش که در برنامه گلچین هفته رادیو ضبط و پخش شده است،  ضبط حرفه ای و با کیفیتی از دوران اوج مرشد وجود ندارد . البته طی سالهای گذشته بارها صدای مرشد مرادی را در پس زمینه فیلم ها و سریال ها و در جشن ها و مناسبت های مذهبی شنیده ایم .درسال 1373 ( دو سال قبل از فوت استاد )نیز قطعاتی از ضرب زورخانه و آواز و زمزمه مرشد در استودیو رودکی ضبط شده و در سال 1389 به همت انجمن موسیقی ایران بصورت آلبومی در چهار بخش به دوستداران نوای مرشد و موسیقی زورخانه ای عرضه شده است .
   در اینجا یک قطعه از اجراهای مرشد مرادی را که دوستداران ایشان در معرض استفاده و دسترس دیگران قرار داده اند میآورم یادش گرامی باد.

گفتگو با عمو

وقفه ای در نقل حکایت های عمو  برای دوستانی که از طریق "درج "با شخصیت ایشان آشنایی دارند پیش آمد . واقعیت این است که تلاش داشتم تا با عمو گفتگویی داشته باشم ولی عمو حاضر به مصاحبه نشد چون عمو نه تنها با مصاحبه میانه ای ندارد بلکه از چهره هایی که بقول خودش دم به ساعت در برنامه های تلویزیونی به هربهانه ای حضور یافته و خود را مطرح می سازند دل خوشی ندارد . با نکاتی که گفته شد چاره ای ندیدم مگر اینکه نکات و ملاحظاتی از دیدگاه های عمو را که طی گپ و گفت خودمانی با وی دریافتم در اینجا بیاورم :
  عمو یش از هرچیز با شعرها بویژه غزلیات حافظ و حکمت های سعدی مانوس و علاقمند است و تاکید دارد که بقول سعدی "                                             خدا را بر آن بنده بخشایش است                 که خلق از وجودش در آسایش است"   و همواره این شعر حافظ را زمزمه می کند که    :   
   "آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است       با دوستان مروت با دشمنان مدارا
 عمو با سیاست میانه ای ندارد اما اخبار تحولات جاری ایران و جهان را از منابع مختلف داخلی و خارجی دنبال می کند. او می گوید سیاست در جهان امروز بدون فریب ممکن نیست به همین دلیل معتقد است که هیچگاه نباید برای سیاست قسم یاد کرد و تمام آبرو و حیثیت فردی و اجتماعی را صرف آن نمود. عمو که تجربه ای طولانی در بازار و ارتباط با اقشار مختلف دارد می گوید بالاترین ثروت و سرمایه اعتباری است که فرد نزد دیگران دارد. اعتبار نیز از اعتماد و باور دیگران بوجود می آید. اعتماد هم با حرف و سخن و شعار پیدا نمیشود بلکه با رفتار و کردار آنهم در طول زمان ایجاد میشود، هرگونه تمایل و طرفداری که با تبلیغ ایجاد شود اگر پشتوانه عملی نداشته باشد زود گذر و غیر طبیعی است .
 عمو می گوید انسان هرچه کمتر سخن بگوید خود و دیگران را کمتر آزار می دهد او از ابتدا با کسانیکه زیاد سرو صدا میکنند میانه ای نداشته است حالا که دیگر سنی ازش گذشته و در دهه هشتاد عمر خود قرار دارد به مراتب کمتر تحمل اینگونه اشخاص را دارد .او در این باره به بیان سعدی در دیباچه گلستان اشاره دارد که میفرمایید :
        زبان بریده به کنجی نشسته صم وبکم          به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم
  و بیان دیگر سعدی در ادامه همین گفتار :
       زبان در دهان ای خردمند چیست        کلید در گنج صاحب هنر
      چو در بسته باشد چه داند کسی       که جوهر فروشست یا پیله ور
   عمو یادش است که دیباچه گلستان سعدی را اولین بار در سالهای میانی دهه بیست شمسی زمانیکه در کلاس چهارم قدیم درس میخواند معلم میانسالی با تاکید فراوان به آنها یاد میداد و از آن روزگار  در ذهنش نقش بسته وبه آن باور داشته است .
 عمو طرفدار موسیقی اصیل ایرانی است و میگوید آن موسیقی را می پسندم که هم آهنگ ها اصالت ایرانی داشته باشند و هم در کنار صدای خوب خواننده از کلام محکم و نغز شاعران ایرانی بهره گرفته شده باشد . عمو از  گذشته ها به برنامه گل های رادیو علاقمند بود و آنها را گوش میکرد هنوز هم اگر در دسترسش قرار گیرد آنها  را ترجیح میدهد.

خود متخصص بینی

      خود متخصص بینی واژه ای غیر مانوس و من درآوردی است اما آنچه که منظور نظر است  شیوه ای است کم و بیش ملموس در بین ما ایرانیان ،شیوه ای که  دلیل بخشی از آن می تواند به  نوع  آموزش ما برگردد که از هرچیز فارغ از مفید بودن یا نبودنش مقداری میآموزیم  و گاهی  امر بر ما مشتبه می شود که در همه حوزه ها دانش و شناخت داریم همچنین بنا بر فرهنگ اجتماعی و عرفی  همه ما راجع به همه چیز اظهار نظر کارشناسی میکنیم  اینها  اگر در گذشته دور نبوده حد اقل از مختصات جامعه امروز ایران است .مثلا شما یک صحنه تصادف را در خیابان می ببینید تا قبل از اینکه پلیس بیاید ده ها نفر اظهار نظر قطعی کارشناسی می کنند و طرف مقصر و میزان خسارت را تعیین میکنند یا راجع به هر مقوله دیگرنیز این رویه وجود دارد . واقعیت این است  که تا وقتی این موارد در حد اظهار نظر و گفتگو است قابل چشم پوشی و بی ضرر است  ولی وقتی این رسم نامیمون به صحنه عمل و مدیریت اجرایی کشور کشیده می شود آن زمان فاجعه بار است .در کشور های توسعه یافته نیز گاهی پیش می آید که برای مدیریت های کلان و هماهنگ کننده از تخصص های غیر مستقیم نیز استفاده میشود مثلا چندسال قبل برای مدیر عاملی بنگاه بزرگ سخن پراکنی بی بی سی یک مدیر با تجربه و موفق غیر رسانه ای مطرح شده بود یا گاهی پیش آمده که  برای انتحاب سفیر اعزامی به کشوری که برایشان اولویت اقتصادی دارد از مدیران عالیرتبه و با تجربه اقتصادی بخش دولتی یا حتی بخش خصوصی استفاده میکنند ونه الزاما دانش آموخته علوم سیاسی با این توضیح که اولویت حوزه مورد نظرآنها اقتصاد است ،تجربه موفق مدیریت هم وجود دارد کمبود آموزش صرفا سیاسی نیز کوتاه و فشرده مرتفع می شود اما داستان بعضی از مواقع کاملا داستانی متفاوت است .

 همه ما  برخی از افراد را می شناسیم که اینک در مدیریت های کلان کشور هستند  و طی هفت هشت سال ، هفت ،هشت یا بیشتر شغل و حوزه تخصصی را  عوض کرده اند با ارفاق می شود گفت افراد مورد نظر در یکی از این چند حوزه کاری اطلاع داشته اند ولی حضورشان در سایر حوزه ها  کاملابی ارتباط بوده است البته این نکته جدیدی نیست ولی عجیب بودن آن در ادامه این روند است و عجیب تر اظهار نظرهای تخصصی این افراد در حوزه های جدید است.

جای دوری نمیرویم همین تشکیلات کاملا تخصصی صدا و سیما ی خودمان که بنابر وظیفه همواره آمر به معروف و ناهی از منکر است در سالهای گذشته بارها شاهد حضور افرادی بدون زمینه تخصصی و تجربی در مدیریت های موثر خود بوده است شما تصور کنید افراد مجرب و متخصص موجود هر از گاهی چگونه میتوانند با این پدیده ارتباط موثر برقرار کنند و البته محصولی مطلوب  و مورد انتظار هم ارائه دهند.داستان اظهار نظرهای تخصصی  و اقدامات اجرایی افراد غیر متخصص و عیر مرتبط در وهله اول شاید شیرین و طنزگونه بنظر آید اما پشت این طنزها واقعیت های تلخ ودلسردی های گسترده ای وجود داردکه در خلاف جهت منافع عمومی و ملی حرکت می کند امیدواریم در همه خوزه ها بیش از پیش به این مهم توجه شود .

    منتشر شده با عنوان کارشناس ارشد در همه امور از ۲۵ تیر ۹۱ در بخش اخبار وبلاگ های    بازتاب امروز .