در روزهای اخیر و در شرایطی که سفاکانه ترین ، بی رحمانه ترین و وحشیانه ترین حملات رژیم اسراییل به بخشی کوچک ، با جمعیت فشرده ، محصور در حصار نظامیان تمام مسلح اسراییلی ،بدون هر امکانی ، همراه با قطع آب ، برق و تمامی امکانات معمول زندگی امروزی مواجه هستند ، عده ای یادشان آمده که روزی یکی از رهبران حماس نسبت به مذهب شیعه بی احترامی کرده و گفته در این تشکیلات جایی برای شیعه نیست ، همچنین شیعیان را با کفار یکی دانسته و . . .
این صحبت ها ، کی ، کجا و به چه دلیل بوده ؟ هرچه بوده ، واقعا کسانی که در این شرایط بسیار هولناک که طبق گفته کارشناسان تا کنون اسراییل معادل یا بیشتر از بمبی که آمریکا در جنگ جهانی دوم بر سر مردم هیروشیما انداخت ، برسر مردم بی پناه غزه فرو ریخته و نه تنها به کودکان رحم نکرده که بیشترین کشته های این حملات کودکان و شیرخوارگان بوده اند و در ادامه به دلیل بمباران ها و نبود دارو و امکانات اولیه بهداشتی همین کودکان هستند که با مرگ دست و پنجه نرم میکنند ،عده ای یادشان افتاده که فلان مسول فلسطینی چه گفته ؟ واقعا این افشا کنندگان و یادآوری کنندگان دلسوزان مذهب شیعه هستند.؟ واقعا متوجه همراهی و حمایت از دولت غاصب و ضدیت با فلسطینیان نیستند؟ یا از روی آگاهی چنین مسایلی را دامن میزنند.!؟ حتی اگر با غفلت و ناآگاهی چنین حرکتی صورت میگیرد ، نتیجه در جهت همراهی با اسراییل و بر ضد فلسطین و فلسطینیان مظلوم است . در چنین شرایطی سکوت لا اقل باعث آزرده شدن بیشتر مردمان مظلوم غزه نمیشود .
یکی از پیچیدگی های ومشکلات فضای مجازی با وجود منافع بسیار زیادش ، قاطی شدن حق و باطل ، مخدوش شدن جایگاه مظلوم و ظالم و سخت شدن تشخیص سره از ناسره است که لازم است توجه لازم به آن داشته باشیم.
ناگفته نماند که برخی ناراضیان و منتقدین جمهوری اسلامی به دلیل حرکات تبلیغی و فضاسازی های رسانه ای نظام ، مخالفت خود را با همین شیوه های خاص نشان میدهند. قطعا در نوع تبلیغات رسمی کشور هم ایرادات مختلفی وارد است ولی تفکیک موضوع یا مواضعی از حکومت با تشخیص مواضع اصولی در مورد جریان سرکوب وحشیانه ای که بطور واضح در برابر دیدگان مردم جهان در جریان حد اقل انتظاری است که میتوان از نگاه کارشناسی داشت .
چند اداره و تشکیلات در وزارت امور خارجه و سازمان فرهنگ و ارتباطات همچنین شبکه ای از صدا و سیما برای پوشش برنامه ای جهت ایرانیان خارج از کشور در سالهای گذشته فعالیت داشته و کم یا بیش هنوز هم نامی از آن ها در میان است . ولی گذشته از تعارفات معمول ، دولت اصولا کدام ارتباط فعال و هدفمند با ایرانیان خارج از کشور دارد .؟ اصولا برداشت و شناخت ادرات تعریف شده در این موضوع از ایرانیان خارج از کشور چیست .؟ ایرانیان خارج از کشور چقدر اهمیت دارند .؟ فعالیت ها و حمایت هایی که از جانب حاکمیت در این ارتباط میشوند ، چگونه است ، چقدر موثر و سازنده است .؟
آنچه که بنظر میرسد این است که اولا هیچگاه ساز و کار تعریف شده ، هماهنگ و منسجمی برای پیگری امور ایرانیان مهاجر و مقیم خارج از کشوروجود نداشته است، ثانیا در سالهای اخیر با گرفتاری های بیتشتر دولت ها در داخل حد اقل ارتباط قبلی نیز دچار وقفه شده است .
برخی از کشور ها برای مهاجرین و اتباع خود در خارج از کشور وزارتخانه یا سازمانی در سطح آن دارند ، سازمانی که از منافع شهروندان خود در خارج دفاع میکند از ارتباطشان با کشور مبدا حمایت میکند و با روش های مختلف سعی دارد که از سرمایه های هموطنان مهاجر برای سرمایه گذاری و توسعه کشور بهره بگیرد .
در کشور ما کنسولگری ها و بخش کنسولی سفارتخانه ها کارهای کنسولی هموطنان را انجام میدهند ، اما یک برنامه ریزی هماهنگ ، هدفمند و پیگیرانه برای این منظور وجود ندارد یا حداقل میتوان گفت خدمت رسانی فوق العاده وجود دارند ، کار چشمگیری صورت نمیگیرد . در داخل کشور سازمان های مختلف نظارتی برای نظارت و بررسی کار نهادهای موظف وجود دارند ، همچنین مردم خود شاهد و ناظر نوع عملکردها ، برخوردها و انجام فعالیت ها ، هستند .اما بسیاری از مراجعین از خارج از کشور به نهادهای نظارتی دسترسی ندارند، یا مشکلات گرفتاری های خود را بعد از یکی دو تماس و پیگیری دنبال نمیکنند .
گاهی در برنامه های انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری سخن از توجه به ایرانیان خارج از کشور میشود ولی در عمل طی سالیان اخیر اتفاق مهم و قابل ذکری در این راستا صورت نگرفته است .