بدون تردید مادر در خلقت نزدیکترین موجود و نزدیکترین انسان به هرکس در زندگی اوست همچمین عجیب است که با وجود توصیه و تاکید مکرر و موکد ادیان اللهی بویژه اسلام و اولیائ اللهی بویژه رسول مکرم اسلام ( ص ) به خدمت و محبت و عزت والدین خاصه مادر و تلاش محدانه فرزندان، آنکه در محبت و عطوفت و ایثار همچنان و همواره پیشتاز است و از هیچ چیز فروگذار نمیکند مادر است ، مادرانی که در فرهنگ و سنت ما تا هستند خوشحالی و امیدواری و آینده شان همه و همه برای فرزندانشان است ،ضمن تکریم همه مادران و تعظیم در برابر بزرگواریهایشان ،در سالگرد درگذشت مادرم برای او و سایر مادران رخت بر بسته از این جهان طلب رحمت و مغفرت میکنم و دو قطعه شعر (نجوا ،زمزمه ) که به هنگام بیماری سخت او و نیز زمان درگذشتش گفته ام در اینجا میآورم .
مادری دارم ،گرفتار تب است روزهایش روزهایی چون شب است
چندوقت است روز و شب بر روی تخت روزگار از او گرفته است سخت بخت
بهره ای از لذت دنیا نبرد از غم خرد و کلان در هم فسرد
حال و وضعش قابل تفسیر نیست من نمیدانم بر او تقدیر چیست
کس ندیده خشم در رفتار او یا که زهر و طعن در گفتار او
کی توانم پاسخی یک در هزار ؟ سوختن ها لطف های بیشمار
ای خدای من نگهدارش توباش مرهمی بر جسم بیمارش تو باش
* * * *
گفتند مادرت که به بستر فتاده بود وقت سحر ز عالم فانی برید و رفت
یادش همیشه همدم و همراه ما بود مهری به جان تک تک ما آفرید و رفت
چندی برای رفتن خود پر گشوده بود اینک ز آشیان مو قت پرید و رفت
غمخوار ما همه بود با تنی نحیف از دست روزگار الم ها کشید و رفت