دُرج

وب نوشت سعید فانیان

دُرج

وب نوشت سعید فانیان

وقتی که هنوز رسانه های جدید نبود

    در سفرنامه مادام دیولافوا (ایران و کلده ) که کتاب جالبی برای شناخت اوضاع اجتماعی اواسط قرن سیزده ه ش ( 1881 میلادی ) ایران است نویسنده در آغاز سفرنامه می نویسد وقتی تصمیم به سفر و همراهی شوهرش مارسل دیولافوا مهندس و باستان شناس فرانسوی داشته است دوستانش هرکدام به نحوی او را از سفر و سختی هایش برحذر می داشتند وبرای گذران اوقات فراغت او پیشنهادهایی میدادند . او می نویسد :
  آنها اصرار داشتند که بهتر آن است تا در منزل بمانم و قدم در این سفر پرخطر نگذارم و در ضمن خوشی های حضر و لذت آن را به من خاطر نشان می کردند و میگفتند شما می توانید در غیبت شوهرتان برنامه ای درست کنید و سرگرمی هایی برای خود فراهم آورید ، مثلا یک روز لباس های شسته را مرتب و معطر کنید و در قفسه جای دهید و روزی هم مربای میوه و انگشت پیچ درست کنید و در ظرف مخصوص ذخیره کنید و یک روز به جنگ مگس ها و حشرات کوچک بپردازید و اوقاتی را هم به وصله کردن جوراب های خود صرف کنید . هفته ای دو بار برای تماشا  و شنیدن موزیک به شهرداری بروید و در آنجا با لباس های زیبا و توالت قشنگ خودنمایی کنید و اوقات بعد از ظهر را وقف استماع موعظه کشیش و به جا آوردن عبادت و مراسم مذهبی کنید.گاهی هم با مادام های خوش محضر هم صحبت و همنشین باشید و پس از آنکه از صحبت خسته شدیدبه تفریح بپردازید و راجع به آرایش و مد لباس و ایام حاملگی و شیر دادن نوزاد گفتگو کنید .
  در واقع مواردی را که مادام دیولافوا زن جوان و تحصیلکرده آن دوران فرانسه نوشته است همه مشغولیات و سرگرمی های یک اروپایی در آن دوران است و در آن میان  هنوز از رادیو ، تلویزیون ، سینما ، اینترنت ، ویدیو ، سی دی ، ماهواره نشریات و دیگر وسایل ارتباطی و رسانه ای امروز خبری نیست .حدود 40 سال بعد از این زمان اولین ایستگاه رادیویی شروع به کار می کند ولی حتی با وجود اینکه بیش از 250 سال از انتشار اولین روزنامه در اروپا می گذرد روزنامه خوانی  نیز جایی در صرف اوقات روزانه یک خانم تحصیلکرده اروپایی ندارد . حال صرف وقت روزانه افراد اعم از اروپایی یا غیر آن را در یک قرن بعد از  زمان روایت کتاب مقایسه کنید میزان صرف وقت برای خواندن نشریات مختلف ،مطالب سایت ها ، دیدن تلویزیون ،شنیدن رادیو ، دیدن فیلم سینمایی، تماشای ماهواره  ،سی دی و . . . واقعا  تحول و توسعه ارتباطات به چه میزان  لحظه لحظه زندگی مردم امروز جهان را دگرگون ساخته است .؟

یادی از مجتبی جبل عاملی

 مرحوم مجتبی جبل عاملی را از ابتدای ورودم به صدا وسیما و مشخصا ازسال 1361 می شناختم .در آن زمان من تازه در مجموعه خبر بعنوان سردبیر اخبار نیمه شب رادیو فعالیتم را شروع کرده بودم و آقای جبل عاملی که چند سالی از حضور و فعالیتش می گذشت جانشین  سردبیراخبار نیمروزی رادیو بود ، البته آنزمان با توجه به اینکه اخبار تصویری روزانه وجود نداشت ،این بخش  اهمیت و اعتبار بالایی داشت، در ادامه کار مدتی با آقای جبل عاملی به عنوان مدیران واحد مرکزی خبر همکار شدیم و اندکی پس از زمانی که مدیر کلی واحدمرکزی خبر را عهده دار شدم ( اواخر سال 1367 ) آقای جبل عاملی به عنوان معاون مجلس و امور شهرستانها منصوب شد. در آن مقطع نیز به دلیل اینکه  اخبار شهرستانها در صدا و سیما زیر نظر واحد مرکزی خبر بود با وی در ارتباط بودیم  . جبل عاملی تا پایان سال 1372 و تغییر ریاست  صدا و سیما ( رفتن آقای محمد هاشمی و جایگزین شدن آقای علی لاریجانی ) در همین سمت بود و سپس به مدیر کلی روابط عمومی صدا و سیما منصوب شد و پس از دوسه سال از صداو سیما بازنشست شد و بعنوان معاون ستاد مبارزه با مواد مخدر چند سالی با آن ستاد همکاری میکرد .
 آقای جبل عاملی از سال 1375 در کنار دوستانی چون ناصر بزرگمهر ،اکبر نعمت اللهی  .. .و زنده یاد سیروس پارسا عضو هیات مدیره انجمن روابط عمومی بود او  همچنین با دانشگاه های آزاد و علمی کاربردی نیز با تدریس درس های مربوط به ارتباطات و خبرنگاری بویژه خبرنویسی همکاری داشت . مرحوم مجتبی جبل عاملی انسانی فوق العاده مودب ، پر کار ،تلاشگر و محترم بود ،روحیه ای لطیف داشت و خوش سخن و با محبت بود .
 آقای جبل عاملی متاسفانه در روزهای ابتدائی سال 1384 در حالیکه بیش از پنجاه سال نداشت  در اثر سکته دار فانی را وداع  کرد . از خدای متعال برای او وهمه تلاشگران صادقی که از جمع ما رخت بربسته و به دیار باقی شتافته اند طلب رحمت و مغفرت  می کنم .


    منطقه فکه ،شهرستان دهلران، استان ایلام  سال 1370 در حاشیه سمینار مدیران خبر مراکز شهرستانهای صدا و سیما، در تصویر علاوه برمن (سمت راست )که در آنزمان مدیر کل پخش اخبار و واحد مرکزی خبر بودم و مرحوم جبل عاملی ( سمت چپ تصویر ) که معاونت مجلس و استانهای صدا و سیما را داشت  آقایان شایسته ،بهروز گودرزی ،کرامت الله دشتی زاده و کیومرث غفاری مدیران خبر مراکز بوشهر،خراسان ،یزد و مازندران  در آنزمان دیده می شوند .

پشت صحنه های ریز و درشت ( 2 )

  گاهی در کارهای تخصصی  به دلایل سیاسی، مدیریتی ،رفاقتی و امثال آن افراد کاملا بی ارتباط  و بدون تخصص در مسئولیتی قرار میگیرند که قبل از آن حتی یکبار بطور جدی به آن مقوله و موقعیت کاری فکر هم نکرده اند. این مقوله البته در خیلی از موسسات پیش آمده و باز هم پیش میآید .نا آشنایی افراد تازه واردی که مستقیما در جایگاه مدیریتی می نشینند خیلی وقت ها باعث بروز ناهنجاری و البته سبب خنده  سایرین میشود .ا

 اما یکی دو نقل در این زمینه : در سال های 1379 و 1380 به دلیل مسئولیتم به همراه آقای غلامعلی بامداد که تجربه و سابقه طولانی در کار تولید تلویزیون داشت عضو کمیته ارزیابی معاونت بین الملل صدا و سیما بودیم ،مدیر امور عمومی نیز طبق چهارچوب های اعلام شده عضو این کمیته بود او سابقه ای در این زمینه ها یا امور نزدیک به آن نداشت سابقه اش در امور خدماتی شهرداری و قبل از آن کشاورزی بود ،در مذاکرات وقتی میخواست نظری را بگوید از میوه و باغ و امثال آن بویژه پرتقال شاهد مثال میاورد که معمولا با واکنش منفی مدیر تولید مواجه می شد یکروز باز مثال جعبه در بسته پرتقال را آورد مدیر تولید گفت :آقا بحث تولید تلویزیون ،میزان تصویر برداری ،چگونگی تدوین و . . ربطی به پرتقال ندارد . مدیر امور عمومی گفت مثل اینکه شما به پرتقال حساسیت داری خب  مثل  جعبه کیوی است .

در همان سالهای هشتاد هشتاد و یک ،مدیری تازه وارد در یکی از مراکز صدا و سیما که بدون زمینه قبلی به مدیریت منصوب شده بود روزهای اول کار در جمع عوامل تولید مرکز پس از بحث و ارائه نظر با اعتماد به نفس  و جهت استناد آوردن برای سخنش سعی می کند نوار بتاکم حاوی تصویر را  در دستگاه بگذارد هرچه تلاش می کند موفق نمیشود ، بالاخره یکی از حاضران میگوید  ضمن اینکه از فرمایشات شما فیض بردیم ،جسارتا نوار را باید از جلد و قوطی آن درآورید و بعد در دستگاه بگذارید .