دُرج

وب نوشت سعید فانیان

دُرج

وب نوشت سعید فانیان

زمانی برای دیده شدن

  ثبت نام برای انتخابات ریاست جمهوری  طی سالهای اخیر فرصت و زمان مناسبی برای دیده شدن در جامعه  بوده است ،  گرچه در قانون شرایط   کاندیدای رییس جمهور شدن  با چند تعبیر کلی مثل ایرانی بودن  و  مدیر و مدبر بسنده شده و ازشرایط عام مثل حداقل و حداکثر سن یا میزان تحصیل خبری  نیست   .    به همین دلیل در نام نویسی برای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بیش از هزار و ششصد نفر ثبت نام کردند .  با این وجود  مرور بر تعداد  تایید شدگان  در همه دوره های انتخابات  و مراتب شخصیتی و عملکردی آنها ، بخوبی شرایط و حداقل ها را برای دیگران نشان میدهد  .

 در هیچکدام از دوره ها  فرد تایید شده ای  با سابقه کمتر از نمایندگی مجلس ،  عضویت شورای انقلاب ، شورای نگهبان ، وزارت ، شهرداری تهران  یا مبارز سیاسی دوران انقلاب  دیده نمیشود.  با این وجود و با اینکه همه ثبت نام کنندگان شیوه و روال معمول و رویه  تاریخی شورای نگهبان در تایید کاندیداها را میدانند بازهم بویژه آنهایی که رنج سفر از راه های دور نیز تحمل میکنند با زحمت خود را به تهران ، خیابان فاطمی و ساختمان وزارت کشور رسانند  و ثبت نام  کردند .  از این میان جالبتر افرادی هستند که میگویند ما میدانیم هیچ شانسی برای تایید شدن و سپس رای آوردن نداریم با این همه ترجیح دادیم بیاییم و ثبت نام کنیم و حداقل یکبار دیده شویم ، صرف نظر از برخی شوخی ها و استفاده از فرصت برای طرح خود یا آرمانها و افکار توسط عده معدودی که آنهم منظور دیده شدن در آن نهفته است بقیه نیز عملا و علنا اظهار میدارند که برای دیده شدن آمده ایم ، انصافا با وجود  امکانات فضای مجازی و تعدد رسانه ها در کشور، هر دوره ثبت نام کنندگان از فرصت و امکان بیشتری  از دوره قبل برای دیده شدن بهره بردند ، شاید برای همین هم بر تعدادشان افزوده شده است . 

البته به دلیل هجوم بی مورد و تا حدی موهون برای ثبت نام و در نتجه خدشه دار شدن جایگاه  ریاست جمهوری  قطعا شورای نگهبان و دیگر نهادهای مسول برای دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری تعریف و چهارچوبهایی را اعلام خواهند کرد و تعداد داوطلبان در حد مقبولی تنظیم خواهد شد ولی بحث و نکته اصلی  مورد نظر همچنان پا برجاست و انهم  اهمیت و خواست دیده شدن  برای بسیاری از افراد جامعه در همه اقشار ،اعم از فقیر و غنی  ،نام آشنا و ناشناس ، تحصیلکرده یا بیسواد  است که باید فکری اساسی برای آن بشود و رسانه ها بویژه صدا وسیما برای آن برنامه ریزی کنند .                                       

سفر به سمرقند و بخارا

  فرصتی دست داد تا در روزهای  اول سالجاری  از طریق مرز خجند در تاجیکستان سفری به سمرقند و بخارا داشته باشم . با اینکه سفر کوتاه و فشرده بود  ،رفتن به این دو شهر همچنین تاشکند پایتخت ازبکستان برایم جالب  و متفاوت  بود .  با عنایت به وجود اماکن تاریخی ، مشترکات فرهنگی و نیز رواج زبان فارسی تاجیکی در شهرهای سمرقند و بخارا  ، دیدار از این دو شهر بسیار برای ما ایرانیان مطلوب ،دلچسب و با حسی نزدیک به وطنمان ایران است . 

برایم عجیب بود که در طول چهار، پنج روز حضور و طی بازدید از  مکان ها و مناطق  تاریخی ، فرهنگی ازبکستان صرفا  به یک گروه سه نفره ایرانی برخوردم، طبعا تعداد گردشگر ایرانی بیشتر از این چند نفر بوده ولی کمی حضور ایرانیان کاملا محسوس بود. در صورتیکه آمار نشان میدهد که ده ها هزار نفر از ایرانیان در همین روزها به مناطق مختلف ترکیه ، گرجستان و ارمنستان سفر کرده اند  . بدیهی است انتخاب محل سفر  و گردشگری یک امر اختیاری است ولی بنظر میرسد که همت  و همیت لازم در تبلیغ سفر ایرانیان به شهرهای سمرقند و بخارا  از جانب کشور ازبکستان و نیز تورهای مسافرتی ایرانی وجود ندارد . گرچه  میدانیم که تا قبل از این برخی سخت گیرها در گرفتن ویزا وجود داشته و انگیزه کافی برای تورهای گردشگری فراهم نبوده است ، بنظر میرسد که طی ماه های گذشته و با تغییرات داخلی که در رهبری کشور ازبکستان صورت گرفته است ، برخی سیاست های اصلاحی  و تسهیل در روابط با دیگر کشورها نیز دنبال میشود ، از جمله روابط بسیار سرد و نه چندان دوستانه ازبکستان با کشور تاجیکستان طی ماه های گذشته قدری بهبود یافته و به سمت گرمی و توسعه پیش رفته است ، در گذشته عبور از مرز تاجیکستان و ورود به ازبکستان سخت  بود و تقریبا مقرون به صرفه نبود، البته سخت گیری و مخالفت از جانب ازبک ها بود، اما اینک رفت و امدهای زمینی ازطریق دو منطقه مرزی  و نیز هفته ای یک پرواز شروع شده است . 

شباهت های فرهنگی ، تاریخی و حس خوب و دوستی مردمان عمدتا تاجیک شهرهای سمرقند و بخارا ، دیدار از این شهرها را برای  ما ایرانی ها بیادماندنی تر میکند . 

لزوم توجه جدی به زبان فارسی در خارج از کشور

 علاوه بر حضور چند میلیون ایرانی مقیم و مهاجر در کشورهای مختلف جهان ( حدود شش میلیون نفر در این زمان ) که هر روز نیز به دلیل زاد و ولد یا مهاجرت بر تعدادشان افزوده میشود و به شدت نیازمند برنامه ریزی ، ارتباط و حمایت هستند ، بویژه بلحاظ حفظ و گسترش زبان فارسی و پاسداشت فرهنگ ایرانی ، اسلامی  ، حوزه تاریخی تمدنی زبان فارسی نیز نیاز به  توجه جدی ، سرمایه گذاری و پشتیبانی دارد . حفظ ارتباط با فارسی دانان ، ایران پژوهان و دانشجویان زبان فارسی در کشورهایی چون هند و پاکستان و بطور کلی شبه قاره هند که زمانی زبان فارسی زبان اول و رسمی آن بوده است امری  لازم است . متاسفانه این ارتباط طی دو سه دهه اخیر کم رنگ و در مواردی قطع شده است و نیاز به باز سازی و نوسازی دارد . با کمال تاسف مطامع سیاسی و دشمنی های قدرتهای مداخله گر بر این حوزه فرهنگی نیز سایه افکنده است . اما این واقعیت نباید توجیه گر کم کاریهای مسولان ذیربط شود . بزرگترین لطمه بریده شدن و قطع ارتباط با استادان ، دانشجویان و فراگیران  مشتاق زبان فارسی است ، فراگیرانی که از روی علاقه شخصی ، تاکید و تبلیغ خانواده هایشان  یا اطلاع از مجد و عظمت گذشته زبان فارسی و فرهنگ و تمدن ایرانی در حوزه خود در صدد احیای رونق  و پویایی گذشته اند . وقتی کشوری همانند ترکیه که رسما شعار و داعیه جهانی ندارد در کشورهای منطقه برای مثال کشور تاجیکستان به تاسیس مدرسه و تشکیل کلاس های  زبان ترکی استانبولی می پردازد تکلیف ایران هم زبان ، هم فرهنگ و با تاریخ و حساسیت های مشترک مشخص است . زبان فارسی با وجود انکه زبان کار در جهان معاصر نیست به دلیل شیرینی ، عمق ، عرفان ، اعتبار تاریخی آن در قرون و اعصار مختلف و برخورداری از شاعران و شخصیت های برجسته و شناخته شده جهانی امروز هم از جاذبه و کشش لازم برای جذب دانشجو و زبان آموز برخوردار است .باور اینکه طی سالهای اخیر در کشورهایی چون صربستان ، بلاروس یا گواتمالا صدها علاقمند به آموزش زبان پرداخته اند برای ما ایرانیان و فارسی زبانان قدری تعجب آور ولی بسیار شیرین و امیدوار کننده است .