دُرج

وب نوشت سعید فانیان

دُرج

وب نوشت سعید فانیان

قدرشناس افتخارات کشورمان باشیم

افتخاراب هر کشور در طول تاریخ بخشی از هویت ملی آن کشور را تشکیل میدهد . مبارزات ، ایستادگی ها ،پیشرفت ها ، اقدامات خداپسندانه تاریخی ، منشا خیر و برکت و آبادانی بودن مردم یک سرزمین برای دیگر کشورها و ملت ها همه و همه میتواند طی بررسی های تاریخی مایه افتخار یا تامل و تانی مردمان یک سرزمین باشد .رفتارهای فرهنگی در طول زمان هویت و معروفیت یک قوم یا یک ملت را در فهم و نظر سایر ملت ها میسازد .

در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ایستادگی و دفاع جانانه رزمندگان و مدافعان این مرز و بوم در برابر دشمن و صبوری آحاد مردم کشور برگ زرین و کارنامه درخشانی از رفتار ملی ایرانیان را در پیشگاه جهانیان ثبت و ضبط کرد . در پایان گفتگوهای طولانی و نشست های مکرر هیات مذاکره کننده هسته ای ایران با نمایندگان پنج باضافه یک اوباما طی چند گفتگو و سخنرانی به روحیه مقاوم و اراده وایستادگی مردم ایران در برابر سختی ها ، تحریم های وضع شده و تحمل سختی ها توسط مردم ایران و ایستادگی ملی برای رسیدن به خواسته ها یشان سخن گفت ، این سخنان به هرمنظوری که باشد نشان دهنده  تعریف و باورجهانیان از مردم ایران و تایید رفتار تاریخی است که قبل از این مورد اشاره قرار گرفت . در ایران بیست و دو بهمن ماه روز پیروزی انقلاب اسلامی و به ثمر نشستن مبارزات مردم به عنوان روزملی مورد توجه است روزها و سالگردهای دیگری نیز وجود دارند که هرکدام ریشه در تحول اجتماعی یا یک رویداد عظیم مردمی دارد. این ها همه نشانگر تاریخ سازی و تاثیر گذاری مردم ایران در جهان است . در مقابل روز ملی بسیاری از کشورها روز جدایی آنها از کشور استعمارگر و بعبارتی روز استقلال آنهاست یا روز کشف آنها توسط مردمان دیگر سرزمین ها و امثال آن بدون آنکه قصد کم بها دادن به مناسبت های برخی کشورها داشته باشیم ناگفته پیداست که فاصله عظیمی است بین یک رویداد انسانی ،اجتماعی تا مثلا کشف سرزمینی توسط دیگران ، بدون هرگونه شرح و تفسیری اشاره میکنم به روز ملی کشور استرالیا :

ساحل شرقی سرزمین استرالیا در آوریل 1770 توسط کاپیتان جیمز کوک دریانورد انگلیسی کشف شده بود  . . . در ژانویه سال 1788 ناوگانی مشتمل بر یازده کشتی از محکومان تحت رهبری کاپیتان آرتور فیلیپ به سوی خلیج بوتینی در حرکت بودند . آنان 26 ژانویه که اکنون روز ملی استرالیا شناخته میشود به خلیج سیدنی که در قلب شهر سیدنی امروز قرار دارد رسیدند.همانطور که در متون تاریخی شکل گیری استرالیا آماده است اولین مهاجرین انگلیسی به سرزمین استرالیا محکومان دادگاه های انگلیس بودند که به سرزمین جدید تبعید شده و کوچانده شده بودند. ( کتاب چرا کشورها شکست میخورند .نویسندگان ،دارون عجم اوغلو و جیمز ای . رابینسون ،انتشارات دنیای اقتصاد 338-337)


افراط و تفریط در صحنه سیاست

 خیلی از سیاستمداران به فراموشکاری مردم باور دارند و بر همین اساس هم در صحنه سیاست عمل میکنند . فراموشی به معنای جزییات را در میان مدت دنبال نکردن امری طبیعی است اما موضوعی که گاهی سیاستمداران از آن غافل میشوند قضاوت تاریخ است . انسان ها هرچه باسواد تر با تجربه تر و مردمدارتر باشند علاوه بر خداوند متعال و دغدغه افکار عمومی برای یاد و نام خود و قضاوت تاریخ نیز ارزش و اعتبار زیادی قایل هستند . تاریخ نیز با گدشت زمان بی رحمانه قضاوت میکند بخصوص در این عصر و زمانی که با هزینه کم ، مشارکت مردم و بکارگیری امکانات فضای مجازی همه اجزای افعال سیایون ،گفته ها ،حرکت ها و عملکردها قبل از رسانه های دولتی و رسمی توسط مردم ثبت و ضبط میشود .

برای یبان منظور و نشان دادن این دوگانگی ها و افراط و تفریط ها در صحنه سیاسی کشور تنها به چند نکته اشاره میکنم .

-- طی دو هفته گذشته با وجود اعلام حکم اختلاس ،جریمه و زندان معاون اول دولت دهم ( معاون آقای احمدی نژاد ) به طرز عجیبی امام جمعه موقت تهران ( آیت الله جنتی ) که معمولا نسبت به مسایل سیاسی روزحساسیت دارد و اعلام موضع میکند در این مورد صحبتی نکرد و به دولت قبلی چیزی نگفت ،اما در عوض تذکراتی به دولت فعلی داد .

--صدا وسیما که طی هشت سال مدیریت دولت های نهم و دهم بطور کلی نقد و نقادی را به کناری نهاده بود در ماه های اولیه شکل گیری دولت یازدهم چنان نقد را در دستور کار خود قرار داد که حدود ماه سوم فعالیت دولت آقای روحانی در حالیکه هنوز دولت جدید کامل نشده بود  با دعوت از وزیر اقتصاد دولت قبل بیش از یکساعت به او وقت داد تا هرجه میخواهد بگوید و از خود و دولتش دفاع کند. این رویه در ماه های بعد نیز ادامه یافت اما نکته جالب مطلب در این است که طی هشت سال حاکمیت دولت های نهم و دهم حتی یکبار وزیر یا مقام موثری از دولت های هفتم و هشتم( دوره آقای خاتمی ) امکان حضور در برنامه ای برای گفتگو یا پاسخگویی نیافت این روال البته با تغییرات اخیر در مدیریت صدا وسیما اندکی متعادل تر شده است .

 در روز نامه های یکی دو روز اخیر آماری از میزان و متوسط تذکرات نمایندگان به وزیران دولت دیدم که نیازی به هیچ توضیحی ندارد. طبق این آمارنمایندگان مجلس از ابتدای فعالیت دولت یازدهم تا پایان دیماه ۱۵۸۸ سوال از وزرای کابینه پرسیده اند. یعنی هر روز ۳سه سوال در حالی که مجموع سوال های نمایندگان طی ادوار مختلف مجلس ۱۵۵۴ سوال بوده است و چون هنوز زمان زیادی از پایان دولت دهم نمی گذرد نوع برخورد آن با مجلس و تسلیم بودن اکثریت مجلس در برابر برخورد ها و فشارهای آن دولت هنوز در اذهان هست .

 بی تردید نقل این نکات به معنای دفاع از یک جریان سیاسی نیست دفاع از کیان انقلاب و آرمان های آن است . یادآوری مسولیت نمایندگان و همه کسانی است که خود را نماینده مردم یا سخنگوی آنان میدانند. اگر کسی چنین شعاری میدهد یا چنین جایگاهی برای خود قایل است طبعا نمی بایست در انجام وظیفه ملاحظه این و آن داشته باشد چهارچوب های اصلی ، منافع ملی ، اعتدال و عدالت چندان در قید ملاحظهو مصلحت نمی گنجد.

 ای کاش صدا و سیمای ما همواره جستجوگر ، نقدکننده و مدافع منافع مردم و جامعه باشد و رفت و آمد این و آن دولت در مشی آن تاثیر نگذارد .

ای کاش امامان جمعه همواره با تقوا و عدالت همه مسایل جامعه را ببینند و ناصح دولت ها و مدافع مردم باشند فارغ از اینکه چه کسی رفته و چه کسی آمده است . 

ای کاش نمایندگان مجلس همیشه و در هرحال نماینده مردم ، مدافع منافع ملی و مصالح جامعه باشند و رفاقت ها یا عداوت های شخصی و جناحی تعیین کننده و رقم زننده مواضع آنها نباشد یا نشود .

 

سهم خواهی انقلابیون دروغین

 اینکه انقلاب بعد از قریب چهار دهه نقد شود ،نکات ضعف و قدرت ،موانع و مشکلات ، مسیر آینده ،آرمان ها ، ایدآلها و همه ابعاد آن نقل و نقد شود امری جالب بلکه لازم است .اما با فرض فراموشی مردم که البته باور بسیاری در صحنه سیاسی است یا با در نظر گرفتن بی اطلاعی نسل جدید از رویدادهای گذشته که به واقع این بی اطلاعی امری طبیعی است .شریک شدن بسیاری از افراد در انقلاب و خود را سهیم و شریک مسیر انقلاب معرفی کردن برای نقد محکم تر و مخالفت اساسی تر از آن شگرد های روزگار است که خواندن دست این گونه افراد نیاز به شناخت دارد . فرض کنید فلان شخصیت یا فرد معروف در داخل یا خارج از کشور که هیچ نسبتی با انقلاب نداشته است اینک ضمن انقلابی خواندن خود ( البته در گذشته ) شروع میکند به نقد، نفد ،استدلال و نتیجه گیری بر اساس یک دروغ بزرگ و بدنبال آن سهم خواهی با این مضمون که ما انقلاب نکردیم که .  . 

این موضع را اگر یک انقلابی واقعی و از روی خیر خواهی و دلسوزی بگیرد امری کاملا عادی است اما فرد یا افرادی که هیچ وقت میانه ای با انقلاب و انقلابی گری نداشته اند و تا آخر در موضع مخالف و مقابل بوده اند و اینک ژست نقادی و سهم خواهی گرفته اند در واقع هم مردم را نادان و فراموشکار فرض کرده اند هم بابت گذشته خود دروغ میگویند هم اینک بی وجه سهم خواهی میکنند . حرکت اینگونه افراد برای آنهایی که سنی ازشان گذشته یا اطلاع بیشتری از وقایع کشور دارند سخت تر و سنگین تر است تا آنهایی که از ابتدا مخالف انقلاب بوده و هستند.